"ترافیک" بزرگ ترین معضل زندگی شهری است که کسی از مشکلات و اثرات منفی آن در امان نیست. در این میان مسئولین و رسانه ها با راهکارهای مختلف، همواره در صدد کنترل و رفع مسائل آن بوده و این معضل را از جنبه های گوناگونی مانند عوامل فنی، اجتماعی، فرهنگی و ... مورد بررسی قرار داده اند اما به نقش عوامل فردی و روانی در حل این مشکل کم تر توجه شده و برخلاف کشورهای توسعه یافته، جای خالی پژوهش در «روان شناسی ترافیک» به شدت در کشور احساس می شود.
روان شناسی ترافیک به عنوان زیر شاخه مهمی از روان شناسی شهری با کارکرد و هدف تغییر و اصلاح رفتار ترافیکی شهروندان، بطور خاص به مواردی چون پرخاشگری رانندگان، احساس و ادراک در رانندگی و ... پرداخته و علل رفتارهایی مانند عصبانیت، بی صبری، رقابت و انتقام جویی، برخوردهای پرخاشگرانه و تهاجمی و بطور خلاصه «رفتارهای مغایر شهروندی در رانندگی» بررسی می کند. رفتارهایی مثل رانندگی سپر به سپر، سرعت غیرمجاز، انحراف به چپ، حرکات مارپیچ در بزرگراه ها، استفاده از نور بالا برای تنبیه راننده جلویی و ... که بارها شاهد آن بوده ایم.
رانندگی، فرآیندی لذت بخش است که احساس امنیت و قدرت را به همراه دارد، موضوعاتی که از نیازهای مهم انسان محسوب می شوند. قرارگرفتن در چارچوب مستقل و نسبتا امن خودرو، جدا از ایجاد حس یکی شدن و دلبستگی به اتومبیل، موجب احساس امنیت در راننده گردیده و کنترل آن بوسیله فرمان و پدال ها به او حس قدرت می بخشد زیرا خودرو آنچه را انجام می دهد که انسان اراده می کند. این اراده، شامل انگیزه های خودآگاه و ناخودآگاه فرد شده تا علاوه بر شخصیت، تعارضات ناهشیار او نیز در رانندگی زمینه بروز پیدا کنند.
بنابر این بررسی عوامل فردی و روانی در پدیده ترافیک، موضوعی پر اهمیت است و باید از ابعاد مختلف و به شکلی گسترده مورد توجه قرار گیرد. با این تفاسیر به برخی از مهم ترین موارد اشاره ای کوتاه خواهیم داشت:
چنانچه امکان انجام معاینات و برخی آزمون های روان شناسی روی رانندگان فعال فراهم شود، بی شک تعدادی از آنها در یکی از گروه های اختلالات روانی جای می گیرند که نه از ظاهر شخص قابل تشخیص بوده و نه خود افراد از وجود آنها اطلاع دارند! با اینکه حداقل فاکتور لازم برای رانندگی که ارتباط مستقیم با سلامت فرد و اجتماع دارد، داشتن حد مشخصی از سلامت روانی است.
اگرچه بررسی تک تک رانندگان، ایده آل و چه بسا غیرممکن باشد اما می توان هنگام ارائه گواهینامه های رانندگی، واحدی را جهت مطالعه سلامت روانی داوطلب در مورد آسیب های جدی روانی بکار گرفت.
عواملی مانند آرامش، نداشتن استرس، مهربانی، علاقه به دیگران، میزان سازگاری و همانندسازی از نشانه های مهم امنیت روانی محسوب می شوند. متأسفانه رانندگان زیادی به دلایلی مثل دغدغه های معیشتی، خانوادگی، شغلی و حتی خستگی و خواب آلودگی، همواره دچار تنش یا عصبانیت هستند. از سوی دیگر گیرافتادن در راهبندان و خستگی از این وضعیت، استرس و خشم، قانون شکنی، رفتارهای خشونت آمیز و درگیری های لفظی و فیزیکی رانندگان را زیادتر می کند که همین موارد باعث ایجاد یک چرخه معیوب و افزایش مشکلات ترافیکی می گردند.
تأثیر مصرف این مواد روی دستگاه عصبی، موجب اختلال در فرآیند تفکر و عملکرد طبیعی افراد شده که نه تنها بسیار خطرناک و خطرآفرین به شمار می آیند بلکه در گروه رفتارهای ویرانگر ترافیکی نیز دسته بندی می شوند.
از دیدگاه روان شناسی رانندگی در گروهی از فرآیندهای یادگیری قرار دارد که بعد از مدتی به شکل خودکار درمی آیند. فرآیندهای خودکار، بخش کوچکی از توجه و هشیاری فرد را بکار می گیرند، در نتیجه بیش تر رانندگان، تمرکز کم تری روی رفتار رانندگی خود داشته و ناخودآگاه علاوه بر راندن خودرو به مسائل مختلفی فکر می کنند. بروز بار هیجانی این افکار مانند خشم، ترس، تهدید یا شادی هم زمان با رانندگی، مشکلات ترافیکی خاصی را ایجاد می کنند.
از سوی دیگر به دلیل محدود بودن ظرفیت شناختی انسان ها و تحمیل بار اضافی بر آن با رفتارهایی مانند استفاده از تلفن همراه، صحبت کردن با دیگران، گوش دادن به موسیقی هایی مثل راک و ... نوعی تحمیل «اضافه بار شناختی» در رانندگی را به دنبال دارد که قطعا حادثه آفرین خواهد بود.
در انواع خاص تیپ های شخصیتی و برخی اختلالات شخصیتی، رفتارهای پرخاشگرانه و تهاجمی بارزتر است که بسیاری از آنها قابل کنترل و درمان هستند.
قبلا گفته ایم برای فرهنگ سازی ترافیکی، وزارت آموزش و پرورش با تعلیم اصول رانندگی در سنین پایین، می تواند نقش مهمی ایفا کند. همچنین از آنجایی که بخش بزرگی از رفتارهای کودکان، تابع رفتار والدین است، بزرگ ترها با اصلاح رفتار ترافیکی خود، تأثیر عمده ای در ارتقای این فرهنگ خواهند داشت.
به موازات رشد جسمی و شناختی، «وجدان اخلاقی» در افراد شکل گرفته و از پایین ترین سطح یعنی ترس از مجازات تا بالاترین سطح یعنی شکل گیری وجدان و درونی شدن اخلاقیات پیشرفت می کند. متأسفانه خیلی از انسان ها در مراحل اولیه شکل گیری وجدان اخلاقی باقی مانده و تنها عامل تبعیت آنها از قانون ترس است. عده ای به دلیل ترس از عدم تایید مردمی، قوانین را رعایت می کنند تا رعایت قانون و احترام به حقوق دیگران تنها برای برخی از افراد درونی شده باشد.
در پایان باید گفت توجه و تحقیق در زمینه روان شناسی ترافیک، نه تنها منجر به کاهش تلفات انسانی و خسارات مالی می گردد بلکه رشد شخصیت افراد، رعایت حق تقدم، ارتقاء ارزش های اخلاقی و حقوق شهروندی، مصونیت، خردپذیری و ... را به دنبال خواهد داشت.
منبع:
مجله ماشین