ورود
ما در حال حاضر در دنیایی زندگی میکنیم که در آن میتوانید شاسیبلندی با قدرت تقریباً 600 اسب بخاری، سدانی با توان بالای 700 اسب بخار و خودرویی الکتریکی با شتاب صفر تا 96 کیلومتر در ساعت 2.8 ثانیهای خریداری کنید. سر رشتهی امور کمی در حال خارج شدن از دست است. مشکل این است که قدرت، پرفورمنس و توانایی اضافی در واقع خودروها را بهتر نمیکنند. بله این قدرت اضافی خودروها را سریعتر میسازند اما بهتر چه؟ نه اصلاً.
بامو نیز به اندازهی دیگران دراینباره مقصر و گناهکار است. در حقیقت، شاید این شرکت خطاکارتر از خیلی کمپانیها باشد. با همهی رشدی که در این اواخر در قدرت خودروها پدید آمده، ما در حال از دست دادن توانایی به منظور رساندن خودروها به محدودیتهای واقعیشان و داشتن لذت هستیم. اگر شما خودروی اسپورت 500 اسب بخاری را برانید، در یک جادهی باز قبل از اینکه حتی به محدودیتهای خودرو نزدیک شوید، یا اعصاب خود را از دست خواهید داد و یا خودتان را خواهید کشت. اما اگر یک خودرو با توان مثلاً 200 اسب بخار را در اختیار داشته باشید، این خودرو بسیار لذتبخشتر از همان خودروی 500 اسب بخاری در یک جادهی باز خواهد بود زیرا شما میتوانید آن را به نهایت محدودیتهای خود برسانید. با در نظر گرفتن این مورد که بامو برای ساخت خودروهایی با قدرت نسبتاً کم اما دینامیک جادهای عالی مشهور شده است اما این برند باواریایی گناهکارتر از اکثر انتخابها به سوی قدرت زیاد و مشخصات فنی احساسبرانگیز است.
سال گذشته من مینی جان کوپر ورکس با پیشرانهی 228 اسب بخاری و گیربکس 6 سرعته دستی را در راههای ناهموار و متروکه راندم. همچنین خودروی شلبی Terlingua با قدرت نزدیک 800 اسب بخاری را نیز در پیست مسابقه آزمایش کردم. حدس بزنید کدامیک در واقعیت لذتبخشتر بود؟ اگر حدس شما مینی بوده باید بگویم که درست گفتهاید. شلبی فوقالعاده است و مرا به خطا نمیاندازد اما بهطور مداوم این احساس را در من ایجاد میکرد که در حال رانندگی آرامتر هستم حتی با اینکه در پیچها سرعت 130 کیلومتر در ساعت داشتم، زیرا این خودرو به حدی توانا است که من هرگز به محدودیتهای آن نزدیک هم نشدم؛ اما من قادر بودم تا واقعاً مینی را به محدودیتها رسانده و صدای جیغ لاستیکها را بشنوم، بااینکه در جادههای قانونی و با سرعتهایی رانندگی میکردم که جریمهی زندانی در پی نداشت. صحبت از مینی با قدرتی در حدود یک چهارم قدرت و کارایی شلبی است.
قدرت نسبتاً کم اما هندلینگی عالی در هر 7 روز هفته بر قدرت و پرفورمنس زیاد غلبه خواهد کرد. این دقیقاً همان دلیلی است که مزدا MX-5 را دوستداشتنی میکند، حتی اگر قدرتی کمتر از برخی چمنزنها داشته باشد. همین دلیل برای محبوب بودن بامو E30،E36 و M3 E46 نیز صدق میکند. با این خودروها میتوان به حد نهایی رسید، پیشرانه را به جیغوداد کشاند و از شهرهای عادی با مردمان عادی و بدون هیچگونه خطری عبور کرد.
البته این روزها دلایل خوبی برای افزایش قدرت پیشرانهها وجود دارد. خودروها به لطف قوانین ایمنی مدرن، تجهیزات لوکس و استانداردهای زیاد سنگینتر از همیشه شدهاند. به علاوه مصرفکنندگان خواستار خودروهای سریعتر، راحتتر و تکنولوژیک تر هستند؛ بنابراین به منظور سریعتر کردن این خودروی اسپورت سنگین، خودروسازان مجبورند تا قدرت را بهطورجدی افزایش دهند. از طرفی هم قوانین مصرف سوخت و آلایندگی مدرنی وضع شده که خودروسازان را مجبور به استفاده از توربو و کاهش حجم پیشرانهها کرده بنابراین میزان زیادی گشتاور به پیشرانه اضافه شده و اکثراً سرگرمی و هیجان را از بین برده است.
هرچند موضوع چشم و هم چشمی و جلب توجه نیز در میان سازندگان خودروهای اسپورت وجود دارد. اگر بامو M3 با 425 اسب بخار قدم به میدان میگذارد، مرسدس-AMG باید بهتر عمل کند و بالعکس. این روند خستهکننده است.
بامو M3 در مجموع به لطف شاسی فوقالعاده، قدرت عالی و قابلیت استفادهی روزمره یک خودروی درجهیک است. شما میتوانید یک M3 E46 را در جادههای عمومی برانید، دور پیشرانه را تا حد انفجار بالا ببرید و بدون کشتن کسی لذت زیادی را تجربه کنید. امروزه M3 یک سوپرکار است. بامو M3 امروزی با پکیج مسابقهای به اندازهی یک فراری F430 در هنگام عرضهی اولیه سریع است. پدال گاز را در M3 کنونی و در جادهای عمومی بفشارید و منتظر وقوع دو اتفاق باشید: مردنتان یا دستگیر شدنتان. این دیوانگی است.
اما این وسط باید یک ناجی باشد و در واقع این نقش را بامو M2 بازی میکند.
با پیشرانهی 3 لیتری 365 اسب بخاری، M2 در 4 ثانیه به تندی 96 کیلومتر در ساعت میرسد. این خودرو سریع است اما نه به اندازهای که دندانهایتان را فشار دهید. در سرعتهای معمولی این خودرو واقعاً سرگرمکننده است. دلیلی وجود دارد که طرفداران این خودرو را بیشتر از M3/M4 دوست دارند زیرا این خودرو هیجانانگیز است.M2 ترسناک نیست و برای ثابت کردن آنچه که میتواند انجام دهد به پیست مسابقه نیازی ندارد. در حقیقت، این خودرو تلاش نمیکند تا هیچچیزی را ثابت کند فقط تلاش دارد تا هیجانانگیز باشد. جالب اینکه هیچیک از هیجانانگیزترین خودروهای کنونی بامو قدرتی بیش از 400 اسب بخار ندارند (M2،M235i و i8).
من امیدوارم که بامو از M2 درس گرفته باشد. درس بگیرد که نیازی به شکست دادن AMG یا آئودی کواترو در بحث اسب بخار نیست اما به جای آن باید دوباره به ساخت خودروهایی با قدرت نسبتاً کم روی شاسی فوقالعاده که در جادههای عمومی هیجانانگیز هستند بپردازد. بیایید اجازه دهیم که جنگ اسبهای بخار تمام شود و کمی هیجان ایمن داشته باشیم.
منبع: پدال