«از پراید ارزانتر در دنیا پیدا نمیکنید» این شاه بیت صحبتهای مدیران صنعت خودرو در سالهای اخیر است هر گاه برای کاهش قیمت خودرو تحت فشار قرار میگیرند. استدلال هم روشن است؛ پراید با قیمت فعلی ارز حدود ۶۱۲۰ دلار قیمت دارد و با چنین قیمتی نمیتوانید خودرویی مانند پراید در جهان پیدا کنید پس پراید را نمیشود از این ارزانتر فروخت.
در این زمینه که پایین بودن قیمت یک خودرو امری کاملاً نسبی است و پراید باید با بازاری که در آن فروخته میشود و درآمد سرانه خریداران آن مورد مقایسه قرار گیرد پیشتر صحبت کردهایم و اینکه به عنوان نمونه یک کارگر و یا کارمند متوسط باید حدود دو سال درآمد خود را برای خرید این خودرو بپردازد اما در آمریکا به عنوان نمونه یک راننده اتوبوس با نیمی از درآمد یکسال خود میتواند یک دستگاه مزدا۳ خریداری کند.
اما این بار قصد داریم هزینه تولید خودرو در ایران را از منظری دیگر بررسی کنیم تا مشخص شود بخشی از ارزان بودن پراید به دلیل نیروی کار ارزن قیمتی است که در اختیار دارند.
هزینه ۳۰ برابری کارگری برای خودروسازان اروپایی
در اینکه پراید در مقایسه با دیگر خودروهای تولید شده در سطح جهان خودروی ارزانی به شمار میرود شکی نیست اما در این میان نباید از نقش موثر ارزان بودن نیروی کار ایرانی نسبت به نیروهای کار مشابه در خارج از کشور غافل شد، امری که باعث میشود خودروهای تولید شده در ایران هزینه تولید پایینتری نسبت به خودروهای تولید شده در بسیاری از کشورهای جهان داشته باشند. این هزینه پایین ناشی از شرایط اقتصادی و سطح پایین دستمزدها است و به این ترتیب پراید و دیگر خودروهای کشور را کارگرانی میسازند که مزد ارزانی میگیرند و از این نظر نمیتوان به ارزان بودن پراید به عنوان ارزانترین خودروی جهان استناد کرد.
به عنوان چند نمونه مقایسهای شاید بد نباشد از آمریکا آغاز کنیم. براساس آمار اداره کار آمریکا، کارگران صنعت خودروسازی این کشور در سال ۲۰۱۳ به طور متوسط ۲۱ دلار در هر ساعت دستمزد دریافت کردهاند که با نرخ تبدیل ارز در بازار آزاد معادل بیش از ۶۸ هزار تومان در هر ساعت است. این رقم البته برای بعضی از کارگران عضو اتحادیه قدرتمند UAW که پیش از سال ۲۰۰۷ میلادی به استخدام خودروسازان در آمدهاند به ۳۸ دلار در هر ساعت نیز میرسد که معادل بیش از ۱۲۰ هزار تومان برای هر ساعت کار است. به سوی دیگر اقیانوس اطلس میآییم، جایی که نرخ دستمزدها در کشورهای اروپایی حتی بالاتر از آمریکای شمالی است جایی که به عنوان نمونه فولکسواگن ناچار است برای هر ساعت کار به نیروی کار خود در کشور آلمان معادل ۶۷ دلار پرداخت کند که معادل بیش از ۲۰۰ هزار تومان در هر ساعت است. اکنون همه این اعداد را در کنار حدود ۴۰ ساعت کار در هفته و چهار هفته در ماه قرار دهید تا رقم پرداختی خودروسازان بینالمللی به کارگران خطوط تولیدی مشخص شود.
اکنون شاید زمان مناسبی است به ایران بازگردیم، جایی که در مقایسه با آلمان، کارگران خطوط تولیدی با حقوق «یک ساعت» کارگر آلمانی، «یک هفته» کار میکنند! کارگران تازه استخدام شده در خطوط تولیدی خودروسازان کشور حقوق ماهیانهای کمتر از یک میلیون تومان دارند و به ندرت با افزودن ساعات اضافه کاری و آکورد و پاداشهایی از این دست رقم پرداختی به آنها به بیش از یک میلیون تومان در ماه میرسد. وضعیت برای کارگران با سابقه خطوط تولیدی هم چندان بهتر نیست و به این ترتیب کارگران ایرانی با حقوقی در حدود ۶۰۰۰ تومان در هر ساعت مشغول تولید خودرو هستند که یک سی و سوم حقوق کارگر آلمانی و کمتر از یک دهم متوسط حقوق کارگر آمریکایی است.
با چنین اختلافی، طبیعتاً محصول تولیدی نیز ارزانتر خواهد بود و هر چند سهم هزینههای نیروی کار در تولید مستقیم یک خودرو چندان بالا نیست، اما در هر صورت نمیتوان آن را نادیده گرفت ضمن آنکه این هزینههای تولید پایین در بخش قطعهسازی نیز وجود دارد.
البته در این مقایسه نباید کارآیی خطوط تولید خودروسازان ایرانی و خودروسازان جهانی و تیراژ بالاتر خطوط تولیدی خودروسازان بینالمللی را نیز نادیده گرفت که باعث میشود هزینه هر ساعت کار پرسنل خطوط تولیدی (و به طور عمومی پرسنل هر شرکت) در تعداد بالاتری خودرو سرشکن شود، امری که متأسفانه در کشور ما به دلیل راندمان پایین نیروی انسانی و خطوط تولیدی، باعث افزایش هزینههای تولیدکنندگان داخلی میشود هر چند بخشی از این مسأله (جدای از محدودیتهای گاه و بیگاه تولید و البته محدودیت در تعدیل نیروی انسانی) به مدیریت منابع در شرکتهای داخلی و عدم بهرهگیری از روشهای تولید کارآمد روز صنعت خودروسازی باز میگردد.
کارگرانی ارزانتر از چین!
در مقایسه میان هزینه پرسنل تولیدی در ایران و دو قطب خودروسازی جهان، آلمان و آمریکا مشخص شد خودروسازان کشورمان خودروهای ارزان را با نیروی کار «بسیار ارزان» تولید میکنند. البته شاید با توجه به آنکه شرایط رفاهی و اقتصادی این دو کشور در وضعیت بسیار بهتری نسبت به ایران قرار دارد عدهای چنین مقایسه ای را نادقیق بدانند و به همین دلیل شاید بد نباشد در مقام مقایسه به سراغ چین برویم، کشوری که بیش از هر چیز به دلیل نیروی کار ارزان قیمت شناخته میشود و به همین دلیل است که تقریباً تمامی شرکتهای چند ملیتی، بخشی از تولیدات خود را به این کشور منتقل کردهاند و در این میان خودروسازان نیز برای بهرهگیری از این نیروی کار ارزان و البته بازار بزرگ خودروی این کشور سالها است خطوط تولیدی پر قدرتی در این کشور دارند. اما در کمال تعجب، کارگران صنعت خودروسازی چین نیز دستمزدهای بیشتری از کارگران خطوط تولیدی در ایران میگیرند!
باورش دشوار است اما متوسط درآمد کارگران خطوط تولیدی در کشور چین در سال گذشته میلادی معادل ۲٫۱۷۸ دلار برای هر ساعت کار بوده که با نرخ فعلی ارز در بازار آزاد معادل بیش از ۷ هزار تومان است که از کارگران خطوط تولیدی در کشورمان بالاتر است و این در حالی است که شرکتهایی چون فولکسواگن، چهار برابر این مبلغ را به کارگران خطوط تولیدی خود در کشور چین پرداخت میکنند تا مشخص شود مدیران صنعت خودروسازی کشورمان پرسنلی در اختیار دارند که حتی از کارگران چینی هم دستمزدهای پایینتری میگیرند!
در چنین شرایطی شاید عنوان کردن ارزان بودن خودرویی با فناوری بیش از سه دهه پیش، با ظاهری که در تمام این سالها تنها «بزرک» شده است، با امکاناتی که این روزها در صنعت خودروسازی جهان از کف انتظارات خریداران هم پایینتر است و با ایمنی پایین در تصادفات آن هم در شرایطی که توسط کارگرانی تولید میشود که حتی از کارگران چینی هم ارزانتر هستند، بیش از آنکه تواناییهای مدیریتی مدیران صنعت خودروسازی کشورمان را به نمایش بگذارد، نشاندهنده موقعیت بینظیری است که شرایط این روزهای اقتصادی و صنعتی کشورمان در اختیارشان گذاشته است.