بسیاری معتقدند وقتی یک کمپانی خودروسازی بنا به هر دلیلی تحت مالکیت کمپانی خودروسازی دیگر درمیآید، دیگر اصالتش را از دست میدهد.
یعنی دیگر محصولاتش آن خصوصیات سابق را ندارند. اما این طرز فکر اصلاً درست نبوده و در مورد هر کمپانی صدق نمیکند. به عنوان مثال کمپانی MINI و رولزرویس انگلیس را در نظر بگیرید که محصولاتشان بعد از پیوستن به گروه BMW چقدر پیشرفت کردند. اصلاً چرا راه دور برویم. همین کمپانی لامبورگینی زمانی که افسارش دست خودش بود، هر چقدر که جذاب بود همان قدر هم ایراد و اشکال داشت اما بعد از پیوستن به خانواده بزرگ فولکسواگن آلمان در کنار حفظ المانهای منحصربهفردش توانست بهتر از قبل شود. یکی از بهترین و به یاد ماندنیترین مدلهای کمپانی لامبورگینی در این چند سال اخیر مورسیهلاگو است.
سوپراسپرتی که یک دستگاه از آن دو ماه پیش از کشور کویت به صورت گذرموقت وارد کشورمان شده و مهلت تردد آن در خیابانهای ایران تا پایان مردادماه است که این زمان قابل تمدید خواهد بود. مورسیهلاگوی موردنظر که اکنون عنوان تنها لامبورگینی مورسیهلاگوی موجود در ایران را با خود یدک میکشد ابتدا در اهواز رویت شده و بعد از آن در شیراز نیز دیده و سپس در شهر اصفهان توسط عکاسان شکار شد. البته گفته میشود مقصد بعدی این لامبو تهران خواهد بود. بنابراین مالک لامبورگینی مورد نظر اولین ایرانی است که چنین مسافتی را با لامبورگینی در ایران میپیماید.
مورسیهلاگو اولین ثمره همکاری کمپانی لامبورگینی با آئودی (زیرمجموعه فولکسواگن) است. از این رو مورسیهلاگو وظایف بسیار سنگینی را بر عهده داشت زیرا باید ثابت میکرد که این همکاری مثبت بوده و اصالت محصولات لامبو از بین نرفت. مورسیهلاگو توانست تکالیف سنگین خود را به نحو احسن انجام دهد و شاگرد ممتاز شد. این گاو سنت آگاتا برای اولین بار در سال ۲۰۰۱ بر روی خط تولید کمپانی لامبورگینی قرار گرفت و تا سال ۲۰۱۰ تولید شد. در این ۹ سال مورسیهلاگو قویترین محصول کمپانی لامبورگینی بود و بر تخت پادشاهی این کمپانی تکیه داشت. این تاج و تخت ارزشمند را مورسیهلاگو از پدر خود لامبورگینی دیابلو (آخرین محصولی که قبل از پیوستن کمپانی لامبورگینی به فولکسواگن در این کمپانی تولید شد) به ارث برده بود و با فروش ۳٫۹۸۳ دستگاهی خود در این مدت به خوبی ثابت کرد که لیاقت این موقعیت مهم را دارد. شاید این آمار تولید در مقیاس سدانهای شهری یا کراساوورها بسیار پایین باشد اما زمانی که بدانید درآمد کمپانی لامبورگینی از فروش مورسیهلاگوها حدود ۱٫۵ میلیارد دلار بود به ارزش بالای مورسیهلاگو پی خواهید برد! در این مدت ۹ ساله ۱۰ مدل مختلف از مورسیهلاگو تولید شد که مهمترین آن را میتوان مورسیهلاگو LP670-4 SV دانست که در آخرین سال از عمر گران بهای مورسیهلاگو تولید شد. همچنین مورسیهلاگوی مورد نظر که مدل LP640 است از سال ۲۰۰۶ جایگزین مورسیهلاگوی معمولی شد و تا سال ۲۰۱۰ در خط تولید قرار داشت. یک سال بعد، در سال ۲۰۱۱ اونتادور متولد شد و از این رو مورسیهلاگو تاج و تخت خود را به فرزند خلف خود سپرد.
از ورود اولین مورسیهلاگو به ایران هشت سال میگذرد. مورسیهلاگو رودستر قرمز اولین مورسیهلاگو وارد شده به ایران در سال ۱۳۸۵ بود. تا دو ماه پیش تعداد مورسیهلاگوهای وارد شده به کشورمان ۹ دستگاه بود که با ورود مورسیهلاگو LP640 تعداد آنها در ایران دو رقمی شد. سال ۱۳۸۹ را میتوان سال مورسیهلاگو در ایران دانست. زیرا در این سال چهار دستگاه مورسیهلاگو وارد کشور شد که از این حیث رکورددار است. از این ۱۰ دستگاه مورسیهلاگو وارد شده به کشور چهار دستگاه آن مورسیهلاگو معمولی بوده و شش دستگاه آن از نوع LP640 است. همچنین بد نیست بدانید پنج دستگاه از مورسیهلاگوهای وارد شده به ایران رودستر بوده و پنج دستگاه دیگر از نوع کوپه هستند. اما آمار جالبتر این است که هشت دستگاه از این گاوهای ایتالیایی برای تردد در خیابانهای پایتخت به ایران آمدهاند و تنها دو دستگاه آنها در شهرهای دیگر رویت شدهاند با این حال باز هم تهران چهار سال است که میزبان مورسیهلاگو نبوده و دو دستگاه آخر که وارد ایران شدهاند برای تردد در شهرهای شیراز و اهواز بودهاند. مانند گالاردو، مورسیهلاگوهای زرد نیز در ایران طرفداران زیادی داشته و چهار دستگاه از مورسیهلاگوهای وارد شده به ایران زرد هستند. اما خاصترین مورسیهلاگو وارد شده به ایران کدام است؟
خاصترین مورسیهلاگو وارد شده به کشورمان را میتوان مورسیهلاگو LP640 قرمز با تیونینگ هامان دانست که سال ۸۹ وارد تهران شد و بعد از تصادف در پیست به کشور مبدأ بازگردانده شد. حتی کلیپی از هل دادن این لامبورگینی توسط چند نفر در یکی از خیابانهای تهران نیز در شبکههای مجازی پخش شده بود! نکته جالبی که در خصوص لامبورگینی مورسیهلاگو وجود دارد این است که تاکنون هیچ مورسیهلاگویی نتوانسته در ایران پلاک ملی یا پلاک منطقه آزاد را دریافت کند و همه ۱۰ دستگاه مورسیهلاگوی وارد شده به کشور، میهمان چند ماهه ما بودهاند. همچنین از این به بعد هیچ مورسیه لاگویی طبق قانون نمیتواند در ایران پلاک ملی یا منطقه آزاد را دریافت کند و ماندگار شود. چون یکی از قوانین واردات خودرو به کشور صفر کیلومتر بودن و تاریخ تولید دو ساله خودرو است که مورسیه لاگو این شرایط را نخواهد داشت.
با اینکه نزدیک به ۱۴ سال است که از طراحی اولیه مورسیه لاگو میگذرد اما باز هم جذابیت لازم را دارد. به خصوص مدل مورد نظر LP640 که در سال ۲۰۰۶ طراحیاش به روز شده است. اما این جذابیت باعث نمیشود که بیننده به وجد بیاید! تعجب نکنید. گفتهام را با یک دلیل کامل میکنم. کمپانی مورسیه لاگو با تولید مدل LP670-4 SV از مورسیه لاگو در سال ۲۰۱۰ کاری کرد که مدلهای قبلی مورسیه لاگو دیگر به چشم نیامد. انگار طراحان لامبورگینی مجسمهای را که در سال ۲۰۰۱ ساخته بودند در سال ۲۰۰۶ خراش دادند و در سال ۲۰۱۰ به صورت کامل تراشیدند تا SV را به یک اثر هنری ماندگار تبدیل کنند. به هر حال مورسیه لاگو مانند دیگر سوپراسپرتهای کمپانی لامبورگینی با خطوط شکسته و تند طراحی شده است. طراحان لامبورگینی به قدری از خطوط شکسته در طراحیشان استفاده میکنند که اگر امکانش باشد چرخها را هم از حالت گرد خارج میکنند!
در سپر جلو دو هواکش بسیار بزرگ تعبیه شده اما برای خنک کردن پیشرانه نیستند! چون پیشرانه مورسیه لاگو در پشت کابین خودرو قرار دارد. هواکشهای پیشرانه در کنار شیشههای کناری باریک خودرو تعبیه شدهاند اما دلیل این که این دریچه دیده نمیشوند این است که آنها به صورت مخفی طراحی شده و زمانی که پیشرانه داغ شود این دریچهها چند سانتیمتری بیرون میآیند و هوا را به سمت پیشرانه هدایت میکنند.
در انتهای رکاب سمت راننده نیز یک دریچه طراحی شده که وظیفه خنک کردن روغن را بر عهده دارد. البته مالک خودرو قسمتهای انتهایی رکابها را به همراه قسمت بین دو چراغ عقب و اطراف لوله اگزوز را با برچسب مشکی رنگ پوشانده که علاوه بر لطمه زدن به زیبایی خودرو باعث میشود تا دریچه روی رکاب سمت چپ نیز در تصاویر مشخص نباشد. تنها یک لوله اگزوز از پشت مورسیهلاگو بیرون زده و قطر همین یک لوله اگزوز به اندازه قطر تونل توحید تهران است! لوله اگزوز بسیار بزرگ مورسیه لوگو درست در مرکز قسمت عقب خودرو قرار دارد و صدایی که از خود تولید میکند چیزی از غرش یک شیر کم ندارد!
در کابین مورسیه لاگو برخلاف ظاهرش بیشتر از المانهای گرد استفاده شده است. دریچههای تهویه (که طراحیشان مانند دریچههای تهویه هوای گالاردو، تندر۹۰ و پراید ۱۴۱ است) در کنار اهرم تعویض دنده و دکمههای تعبیه شده در قسمتهای مختلف کابین همگی دارای طراحی گرد هستند. مورسیه لاگو برخلاف دیگر سوپراسپرتها که دارای کابینی بسیار شلوغ و گیجکننده هستند از کابینی ساده و زیبا سود میبرد.در کابین مورسیه لاگو مورد نظر خبری از فیبرکربن نبود و همین امر از جذابیت کابین آن کاسته است. چهار سال پیش هنگام خرید مورسیه لاگو میتوانستید کنسول از جنس فیبر کربنی را سفارش دهید که حدود ۶۶۰۰ دلار (حدود ۲۰ میلیون تومان) برایتان آب میخورد!
زمانی که پشت فرمان لامبورگینی مورسیه لاگو LP640 قرار میگیرید از سادگی و راحتی ادوات داخل کابین لذت خواهید برد اما زمانی که سوئیچ خودرو را بچرخانید صفحه کیلومترشمار ساده مورسیه لاگو پر خواهد شد از انواع و اقسام علامتهای هشدار که موجب سردرگمیتان میشود. هنگامی که پیشرانه روشن میشود غرشی با وضوح بالا به گوش میرسد. البته دلیل این امر کاملاً آشکار است چون نیروگاه ۶٫۵ لیتری ۱۲ سیلندر مورسیه لاگو درست بیخ گوشتان است. برای رانندگی با مورسیه لاگو تنها داشتن گواهینامه کافی نیست.
هنگام رانندگی با این هیولا باید خودتان را در مقابل غرش و عکسالعمل سریع آن کنترل کنید تا برای فشردن بیشتر پدال گاز تحریک نشوید. اگر فکر میکنید تنها از داروخانهها میتوان آدرنالین تهیه کرد سخت در اشتباهید زیرا مورسیه لاگو به قدری آدرنالین خونتان را بالا میبرد که فکرش را هم نمیکنید. هر چند کارکرد مورسیه لاگو مورد نظر بیش از ۴۱ هزار کیلومتر بود که برای یک سوپراسپرت کارکرد بسیار زیادی محسوب میشود. از این رو کلاچش خیلی سفت و آزاردهنده بود و همین امر از لذت رانندگی با آن را میکاست. اما عکسالعمل سریع پدال گاز و غرش زیبای پیشرانه این کاستی را تا حدودی جبران میکرد. مصرف سوخت بسیار بالا (که در کشورمان بالای ۳۰ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر است)، فضای بار بسیار محدود ۱۳۹ لیتری، ارتفاع پایین خودرو به خصوص در قسمت جلو (البته این مشکل به کمک سیستم تنظیم ارتفاع تا حدودی حل شده است) و فنربندی سفت خودرو دلایلی هستند که باعث میشوند مورسیه لاگو LP640 برای مسافرتهای طولانی یا بینشهری مناسب نباشد اما مالک مورسیهلاگو موردنظر با همه این مشکلات کنار آمده و با مورسیه لاگو LP640 خود به مسافرت رفته است!
طراحی ظاهری گیربکس دستی LP640 فوقالعاده زیبا بوده و کار با آن لذت بخش است.
صفحه کیلومتر شمار پر از علایم هشدار LP640 خیلی سر در گم کننده است.
LP640 به سیستم تنظیم ارتفاع مجهز بوده تا بتوانید نوک خودرو را در سرعت گیرها بالا بدهید.
در طراحی کابین برعکس ظاهر بیشتر از خطوط گرد استفاده شده است.
تصویری از نیروگاه 640 اسب بخاری LP640 که 660 نیوتن متر گشتاور تولید میکند.