اما آیا خودروسازان چینی میتوانند در آیندهای دور یا نزدیک بهعنوان خودروسازانی معتبر و صاحب سبک خود را مطرح کنند؟ آیا خودروسازان چینی میتوانند بهمانند هموطنانشان در صنعت گوشیهای هوشمند سهم بزرگی از بازار جهانی را به خود اختصاص دهند و خود را بهعنوان مدعی معرفی کنند؟
چین چندین برگ برنده دارد که میتواند به کمک آنها پیشرفت سریعی را که اکنون شاهدش هستیم تجربه کند. با هم نگاهی به این برگهای برنده خواهیم انداخت:
سیستم مدیریتی چینیها با ترکیبی از فرهنگ و سنتهای چینی و اصول مدیریتی مدرن توانسته است پیشرفت زیادی را برای این کشور به ارمغان آورد. چین کشوری با 1.35 میلیارد نفر جمعیت است. این کشور تا صد سال قبل به دلیل جمعیت زیاد و خشکسالی با قحطیهای پیاپی روبرو بود و کار بهجایی رسیده بود که مردم به خوردن ریشه درختان، انواع حشرات و حتی جسد انسانهای دیگر رو آورده بودند (به همین دلیل است که هماکنون مردم چینی و به طور کلی آسیایی با رغبت تمام انواع و اقسام حشرات و سایر حیوانات را میخورند). اما سیستمهای مدیریتی محکم و مشت آهنین حزب کمونیست این کشور را به سوی تغییر برد. این کشور که تا 30 سال قبل پیچیدهترین محصولاتش دوچرخه، سوزن ته گرد، پونز و زیرپیراهنی بود، با تغییر در سیاستهایش و گسترش اقتصاد آزاد و حمایت از سرمایهگذاری خارجی و بخش خصوصی بهجایی رسیده است که امروزه علاوه بر انواع و اقسام محصولات پیشرفته و پیچیده، رو به خودروسازی آورده و بازارهای جهانی را هدف گرفته است. این مدل از مدیریت در انواع بنگاههای اقتصادی کوچک و بزرگ چینی هم دیده میشود و این یکی از دلایلی است که پیشرفتهای چین به طرز باور نکردنی سریع است.
چین کشوری است که هم روابط نزدیکی با ایران و روسیه دارد و هم بزرگترین خریدار اوراق قرضه دولت آمریکاست. سیاستهای کلی دولت چین دوستی و روابط نزدیک با تمامی کشورهای جهان است تا با این روش بتواند محصولات و خدمات خود را بدون محدودیت به سراسر نقاط دنیا صادر کند. این سیاستها باعث شده است که علاوه بر این که بازارهای تمام نقاط جهان برای چین باز هستند، تمامی کشورهای جهان هم بهراحتی حاضر به همکاری علمی و صنعتی با چینیها میباشند.
خودروسازان چینی از این فرصت استفاده کرده و مراکز تحقیق و توسعه خود را از توکیو تا تورین و بیرمنگهام و دیترویت گستراندهاند و در این مراکز مشغول تحقیق بر روی طرحهای جدید، تکنولوژیهای پیشرفته و ایدههای نو هستند. علاوه بر این، خودروسازان چینی میتوانند بهراحتی با خودروسازان معتبر بینالمللی همکاری کرده و از دانش و تجربیات آنها بهره ببرند.
اگر چین تا چندین سال قبل کشوری بود که فقط از علم و دانش دیگران استفاده میکرد و نقشی در تولید علم و تکنولوژی دنیا نداشت، امروزه ورق به کلی برگشته است و در حال حاضر چین رتبه دوم تولید علم جهان را پس از ایالات متحده در اختیار دارد. اگر مقالات علمی روز در رشتههایی مانند برق، کامپیوتر، نانو تکنولوژی و … را دنبال کنید متوجه حضور پر رنگ دانشمندان چینی در ژورنالهای معتبر بینالمللی خواهید شد. همین مسئله باعث شده که چین تا حد زیادی از نظر علمی خودکفا شده و بتواند بدون نیاز به سایرین نیازهای علمی خود را تأمین کند.
در حال حاضر چین در برخی زمینههای بسیار پیشرفته مانند خودروهای برقی و هیبریدی تلاشهای بسیار زیادی کرده است و در تلاش است تا در این زمینه خود را بهعنوان یکی از کشورهای پیشرو نشان دهد. دولت چین به دلایل اقتصادی، محیط زیستی و … بهشدت از خودروهای هیبریدی و برقی حمایت میکند و برای آنها یارانههای بسیار مناسبی را قرار داده است. در نتیجه خودروسازان چینی هم بهشدت به دنبال طراحی و ساخت خودروهای هیبریدی هستند و در همین زمینه کمپانی BYD موفق شد قدرتمندترین SUV هیبریدی حال حاضر دنیا را معرفی کند. حتی کمپانیهای بسیار کوچکتر و ضعیفتر نیز به دنبال این طرحها هستند. برای مثال کمپانی لیفان از اولین خودروی تمام الکتریکی خود که 620 EV نام دارد رونمایی کرد و تعدادی از آن نیز در ناوگان پلیس شانگهای به خدمت درآمدهاند.
رشد اقتصادی بیسابقه چین این کشور را در جایگاه دومین اقتصاد دنیا نشانده است و پیشبینی میشود که طی سالهای آینده این کشور بتواند با کنار زدن ایالات متحده، جایگاه بزرگترین اقتصاد دنیا را کسب کند. قدرت اقتصادی چین سرمایهگذاریهای دولتی و خصوصی بیحدوحصری را در صنایع مختلف این کشور موجب شده است. خودروسازی بهعنوان یکی از این صنایع مهم سرمایههای زیادی را به خود جذب کرده است. نتیجه این امر تیراژ بسیار بالای خودرو در چین، ایجاد دهها شرکت خودروسازی و قطعهسازی بزرگ و کوچک و رشد سریع خودروسازان چینی است.
چین یکی از ارزانترین نیروهای کار دنیا را دارد. این نیروی کار ارزان سرمایهای بینظیر برای یک کشور است تا با کمک آن هزینه تولید و در نتیجه قیمت تمام شده محصولات بسیار پایینتر از سایر کشورها شود.
چین با جمعیت 1.35 میلیارد نفر پرجمعیتترین کشور دنیاست. طبیعی است که این جمعیت زیاد میتواند بازار هدف بسیار ایده آلی برای هر کمپانی باشد. بهراحتی قابل تصور است که اگر مردم چین به یکباره تصمیم بگیرند که از محصولات داخلی حمایت کرده و برندهای چینی را خریداری کنند، خودروسازان چینی بهراحتی و با اختلاف بسیار زیاد عنوان برترین خودروسازان دنیا را کسب خواهند کرد.
همانطور که در ابتدای این مقاله عنوان شد، سیاست دولت چین حمایت از صنایع خودروسازی این کشور است. یکی از این سیاستها سرمایهگذاریهای گسترده در شرکتهای خودروسازی دولتی و حمایت از پیشرفت خودروسازان بخش خصوصی است. علاوه بر آن دولت چین با ایجاد تعرفههای بسیار بالا برای خودروهای خارجی، خودروسازان خارجی را مجبور میکند که بهجای صادرات خودرو به چین، به سرمایهگذاری در آن کشور و همکاری با خودروسازان چینی روی آورند. البته ایجاد تعرفه بالا برای واردات خودروهای خارجی لزوماً باعث پیشرفت و ارتقای خودروسازی نخواهد شد و سایر شرایطی که در بالا ذکر گردید هم باید وجود داشته باشند تا خودروسازان کشوری بتوانند پیشرفت کنند. دولت چین همچنین با پایین نگه داشتن صوری ارزش پول این کشور، به صادرات محصولات چینی کمک شایانی میکند.
اما آیا محتمل است که روزی خودروسازان چینی به بازارهای بزرگ جهانی راه پیدا کنند و در بین خودروسازان بزرگ و صاحبنام قرار گیرند؟
قطعاً پاسخ این سؤال مثبت است. چین برگهای برنده زیادی را برای رسیدن به چنین جایگاهی دارد. چینیها عزم خود را برای رسیدن به چنین جایگاهی جزم کرده و به طور جدی در حال تلاش برای رسیدن به هدفشان هستند. آنها با سرمایهگذاریهای هنگفت و استفاده از مراکز تحقیق و توسعه بینالمللی و بهرهگیری از تجربیات سایر خودروسازان بزرگ، مسیر پیشرفت را با سرعتی باور نکردنی میپیمایند.
بد نیست این مقاله طولانی را با نگاهی به اپیزود دوم از سری هجدهم برنامه محبوب تاپ گیر (تخت گاز) انگلستان به پایان ببریم. جایی که جرمی کلارکسون و جیمز می در سال 2012 به چین سفر میکنند تا ببینند علت این همه سروصدای چینیها چیست. آنها با بیان حقایقی در مورد بازار خودروی چین و کنایاتی نسبت به کپی کاریها و تست ایمنی خودرو در چین (که در آن زمان سرعتهای تست در آن پایینتر از استاندارد تست اروپا بود) خودرویی که بیشتر به یک موتور 3 چرخه شبیه است و تا سال 2004 تولید میشد را بهعنوان یکی از ابتداییترین و پرفروشترین محصولات خودرویی چین تست میکنند. در انتهای برنامه و پس از بررسی چند خودروی دیگر، دو خودروی رووی (ام جی) 350 و گک ترومپچی را از بین خودروهای چینی انتخاب کرده و به بررسی آنها در شهر و پیست میپردازند. هر چند که این دو خودرو هم نتوانستند رضایت کامل آنها را جلب کنند اما در نتیجهگیری پایانی جرمی کلارکسون جملهای را میگوید که شاید بهتر از هر مقالهای بتواند آینده خودروهای چینی را ترسیم کند. وی با اشاره به موتور سهچرخه و دو خودرویی که در بالا از آنها نام برده شد میگوید: "چینیها در عرض 5 سال از ساخت آن (اشاره به موتور 3 چرخه) به ساخت اینها رسیدهاند (دو خودروی رووی 350 و گک ترومپچی که در سال 2009 رونمایی شدند) حالا با این میزان پیشرفت فکر میکنید 5 سال بعد آنها در کجا باشند؟" و سپس همکارش جیمز می سؤال میکند که "آیا در 5 سال آینده احتمالاً همه ما سوار خودروهای چینی خواهیم شد؟" که جواب هر دو مجری به این سؤال مثبت است.
به نظر میرسد که این تصویری از آینده صنعت خودروسازی دنیا باشد. اژدهای زرد بیدار شده است…