گردهمایی خودروهای کلاسیک ویلا دِسته، اولین بار در سال ۱۹۲۹ میلادی با حمایت بامو برگزار شده است. این گردهمایی ۲ روز به طول میانجامد که معمولاً در یک آخر هفته درنظر گرفته میشود. در اولین روز که شنبه است، نمایشهای خصوصی در هتل ویلا دسته برپا میشود و یک نمایشگاه کلی همراه با دریافت هزینه ورودی نیز برای روز یکشنبه در پارک نزدیک هتل با نام «ویلا اِربا» سازماندهی میشود.
محوطه همایش به حدود ۵۰ خودرو محدود است و برخی از نمونههای اولیه جدید نیز در حاشیه آن ارائه میشوند. برنده بدونشک یکی از بهترینها در دنیای خودرو محسوب میشود، ولی این تنها برندهها نیستند که نگاه افراد را به سمت خود میکشانند. در ادامه ۱۰ نمونه از خودروهای برتر گردهمایی امسال را مرور میکنیم که سبک خاص خود را در آنجا به نمایش گذاشته بودند.
تقریباً میتوانیم با اطمینان بگوییم که تاکنون کسی در مورد این مدل چیزی نشنیده است. ولی اگر یک علاقهمند به خودروی ایتالیایی در دوره دهه ۱۹۳۰ بوده باشید و جیبتان نیز به اندازه کافی پُر پول بوده باشد، شاید مدل OM تیپو 665 را با موتور ۲/۲ لیتری با شش سیلندر در یک ردیف بشناسید. OM مخفف "Officine Meccaniche" به معنای کارگاه مکانیکی است؛ شرکتی که در مسابقات میلهمیگلیا در سال ۱۹۲۷، سالی که اولین بار این مسابقات کلاسیک برگزار شد، هر سه جایگاه نخست را از آنِ خود کرد. اگر واقعاً این مدل را بشناسید، شاید بدنه مشکیرنگ (Darth Vader black) محصول شرکت کستاگنا در میلان ایتالیا را به خاطر داشته باشید؛ یک خودروی کمیاب، ماندگار، زیبا و کاملاً خارج از جریان معمول خودروسازی. شاید طراحی این خودروی OM، در سطحی به مراتب بالاتر از آلفا رومئو 8C 2300 اسپایدر مدل ۱۹۳۲ که عنوان نخست ویلا دسته امسال را به خود اختصاص داد، قرار داشته باشد.
در عصر طلایی خودروهای لوکس امریکایی با بدنه سفارشی، تنها برندهای قابلتوجه در این عرصه آنهایی بودند که با حرف «پ» شروع میشدند؛ پاکارد، پیرلس و پیرس-ارو. این پیرس-ارو کانورتیبل سفارش بازیگر زن مشهور دهه ۱۹۳۰ هالیوود، کارول لومبارد بوده است؛ کسی که بیشترین درآمد را در میان بازیگران زمان خود داشت و با کلارک گیبل ازدواج کرد. کارول لومبارد تمام طراحهای چوبی، پوشش پشمی و طرح چرم داخلی شترمرغ و همچنین بدنه لو بارون را برای این خودرو به صورت اختصاصی سفارش داد. برای پیشرانه این خودرو نیز از یک موتور ۷/۶ لیتری V-12 استفاده کرده بود. البته پس از این، هرگز خودرویی مانند این ساخته نشد و حتی ستارگان هالیوود نیز به سراغ چنین خودروهایی نرفتند.
در ابتدا، یک فراری همیشه در بازار با شکست روبرو میشد، ولی فراری 166MM تحولی در موقعیت تجاری کمپانی بهوجود آورد؛ یک خودروی اسپورت رقابتی که هم برای رانندگان کارخانه و هم برای رانندگان خصوصی در مسابقات مختلف پیروزی کسب میکرد. طراحی بدنه محصول «تورینگ سوپرلگرا» بود که یک شاهکار طراحی رقم زده بود. تأثیر این طراحی به راحتی میتوانید از مدلهایی مانند کبرا تا فراری کالیفرنیا مشاهده کنید. اگر این موارد برای درک اعتبار طراحی این مدل کافی نیستند، این را هم درنظر بگیرید که نمونهای که در این همایش ارائه شده، خودرویی بوده که اولین بار توسط جیانی آگنلی (Gianni Agnelli)، رئیس قدرتمند فیات، خریداری شده است. این خودرو در سال ۱۹۵۰، با رنگهای آبی و سبز اختصاصی «آگنلی» ساخته شده و در هر دو روز همایش موفق شد تا عنوان بهترین خودرو از نظر شرکتکنندگان را از آنِ خود کند. شاید ایتالیاییها از نظر طراحی، قابلاطمینانترین باشند.
انزو فراری به خوبی میدانست که نمیتوان با پول جوایز، برنامه شرکت در مسابقات را ادامه داد و همینطور بازار خودروهای مسابقهای بسیار محدود است. بهخصوص زمانی که محصول شما عادت به کشتن صاحبان خود داشته باشد. خودروی شهری سریع و با تولید محدود، مفهومی اقتصادی از طرف انزو فراری در اوایل دهه ۱۹۵۰ میلادی است که در 212 اروپا ویگنال به تصویر کشیده شده است. در این خودروی با شاسی مسابقهای و موتور V-12، طراحی پنلهای بدنه توسط همان شرکتی انجام شده که کار طراحی ظاهری مدل وحشی فراری 340 را برای کاررا پانامریکانای ۱۹۵۲ پیاده کرده است. این خودرو برنده جایزه «ظریفترین احیا» در همایش شد که نشاندهنده مهارت ویژه به کار رفته در احیای دوباره آن است.
شاید دیدن «گنبد» پگاسو از نزدیک بسیار هیجانانگیز باشد. تنها تعداد کمی از خودروها هستند که بهتر از مدل کوپولا تمایز بین استایل و سلیقه را نمایش دادهاند. ولی شاید داوران در اهدای جایزه «جالبترین طراحی» به این خودرو، چندان اشتباه نکرده باشند؛ چرا که این خودرو واقعاً در همایش توجهات را به سمت خود جلب کرد و تقریباً تمام بچهها در اطراف آن جمع شدند. جای تعجب نیست که صاحب اصلی این محصول پگاسو، کمپانی اسپانیایی سوپرماشینی که عمر کوتاهی نیز داشت، دیکتاتور دومینیکن، رافائل تروخیو بوده است؛ کسی که به یونیفرمهای عجیب و غریب و با طراحیهای استادانه علاقه زیادی داشت و در سال ۱۹۶۱ به قتل رسید.
هر خودروسازی در اویل دهه ۱۹۵۰ میلادی، به دنبال نمایش ایدههای خود از دوران جت بود. در این میان، استودیوهای طراحی ایتالیایی بهترین بیان را از این ژانر طراحی در بسیاری از پروژهها برای خودروسازان امریکایی نشان دادند. طراحی انجامگرفته توسط پینین فارینا برای این مدل لانچیا، یکی از یکدست ترین طراحیهای دوران جت است. این مدل که بر اساس مدل برجسته لانچیا اورلیا B52 با موتور خاص ۲ لیتری V-6 ساخته شده، یکی از ۸ خودروی مشابه احتمالی لانچیا است که برای نمایشگاهها آماده شده است. در این مدل به راحتی میتوانید نشانههای لانچیا B24 افسانهای را تشخیص دهید. همچنین کانسپت مینیویژن بامو در سال گذشته نیز تقریباً از همین نسبتها در طراحی خود استفاده کرده است.
خودروهای مسابقهای قدیمی با طراحی خود شناخته میشدند. شاسی مازراتی شماره N2451 نمونه اولیه طراحی خودروهای قفس پرنده (Birdcage) بود که با فریمهای بسیار سبک متشکل از المالهای لولههای به قطر یک قطرهچکان ساخته میشدند. این خودرو در زیر دستان استرلینگ موس (Stirling Moss)، اولین تنها قهرمانی در مسابقات را به عنوان یک «برد کیج» بهدست آورد. این خودرو بعداً به تیم مسابقه کامورادی USA به مالکیت لاکی کسنر (Lucky Casner) منتقل شد و توانست قهرمانی هزار کیلومتر نوربرگرینگ ۱۹۶۰ را کسب کند؛ قهرمانیای که با بازگشت «موس» و کمکرانندهاش، دن گورنی (Dan Gurney) همراه بود. این خودروی موتور جلو در همایش با یک موتور ۲/۹ لیتری چهار سیلندر حاضر شده بود.
وقتی فورد در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی تصمیم به تولید خودروهایی تهاجمی با موتور میانی گرفت، مدل پانترای آن در ایتالیا ساخته شد؛ محصولی که از دماتسو بیرون میآمد و طراحی بدنه آن توسط گئورجتو جوجیارو (Giorgetto Giugiaro) انجام شد. هنگامی که شرکت کوچک «امریکن موتورز» به فکر ایدهای مشابه افتاد، این شرکت به سراغ بیزارینی ایتالیایی رفت که طراحیهایش فقط از دیک تیگ (Dick Teague) صادر میشد. «تیگ» مدت زیادی در کار طراحیهای مؤثر و ارزانقیمت فیسلیفت برای خودروسازان دیترویت بود، ولی مدل AMX/3 یک طراحی چالشبرانگیز برای وی بود؛ طراحیای که در نهایت به شکلی برجسته و خیرهکننده از آب در آمد. البته مدل AMX/3 با موتور ۶/۴ لیتری V-8 هیچگاه رنگ تولید به خودش ندید.
استایل، کاریزما، روح طراحی و یا هر چه که نام آن را بگذارید، لانچیا استراتوس آن را در خود دارد. این مدل که برای پیروزی در مسابقات رالی قهرمانی جهان FIA تولید شد، در نهایت موفق شد تا در سه دوره متولی بین سالهای ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ در این مسابقات قهرمان شود؛ یعنی تا قبل از اینکه سیاستهای مالی کمپانی مادر فیات تیشه به ریشه این پروژه بزند. این مدل توسط مارسلو گاندینی (Marcello Gandini)، کسی که لامبورگینی کانتک را نیز در کارنامه دارد، طراحی شده و توسط شرکت برتونه مونتاژ شده است. این خودروی سبک، کوتاهقد و با موتور میانی فضای زیادی برای موتور عرضی فراری دینو V-6، دو صندلی و چیزهای دیگر درنظر گرفته بود. وقتی یک لانچیا استراتوس را میبینید بهدرستی پی میبرید که استایل واقعی در یک خودرو به سبک و روش کار نیست، بلکه به اتمامرسانیدن آن است که اهمیت دارد.
گرچه اشاره به شرکت اسپانسر ویلا دسته ۲۰۱۵ چندان خوشایند نیست، ولی این بامو ارزشش را دارد. شاید اگر چیزهایی مانند تجهیزات تکنولوژی داخلی و امکانات دیگری که باعث بالا بردن قیمت نهایی میشوند و همینطور تکنولوژی هیبریدی که بیشتر متعلق به آینده است کنار گذاشته شود و در همین حال، یک موتور ساده با شش سیلندر در یک ردیف و یک گیربکس ۵ دنده دستی استفاده شود، این کانسپت بیشتر به مرحله تولید نزدیک شود. CSL های بتموبیل در دهه ۱۹۷۰ نیز هنوز در یاد خیلیها ماندهاند؛ حسی که این CSL هامیج نیز در خود دارد.