قرار دادن یک بال در عقب، میتواند اهداف مختلفی داشته باشد. وقتی در حال هوای فیلمهای «سریع و خشن» قرار داشته باشید، این بال در عقب هوندا سیویک باعث میشود تا احساس کنید سوار بر یک خودروی مسابقات خیابانی فوقالعاده هستید. امّا وقتی یک راننده مسابقه حرفهای باشید، این بال در عقب خودرو به شما کمک میکند که در سرعتهای بالای ۱۶۰ کیلومتر بر ساعت، همچنان تایرها را بر روی سطح پیست نگه دارید. بالها و اسپویلرها نقش مهمی در تعادل آیرودینکامیک نیروی دراگ و داونفورس ایفا میکنند و در همین حال، در سطوح متنوعی از ظرافت و طراحی ارائه میشوند. برخی از آنها تنها لبههای کوچک بر روی صندوق عقب خودرو هستند، در حالی که برخی دیگر به صورت اتوماتیک در عقب خودرو گسترده میشوند. در ادامه ۱۵ نمونه از بالهای عقب دیوانهوار را در خودروهای امروزی مرور میکنیم.
آستونمارتین ونتیج GT12 همانند بسیاری از خودروهایی که بالهای تهاجمی دارند، برای پیستهای مسابقه ساخته شده است. با اینکه دهههای زیادی از حضور آستونمارتین در مسابقات سرعت میگذرد، ولی هنوز هم دیدن این خودروهای بریتانیایی فوقالعاده که آنها را به عنوان خودروهای مورد علاقه جیمز باند میشناسیم، با بالهای عقب بزرگ بر روی در صندوق عقبشان شگفتانگیز است. در مورد GT12، ابعاد این باله به نظر بیش از اندازه انتخاب شدهاند. در این خودرو، تغییرات در موتور ۶ لیتری V12 متعلق به مدل V12 ونتیج S، قدرت آن را به ۵۹۱ اسببخار رسانده و در همین حال، یک سیستم تعلیق مسابقهای، ترمزهای جلوی ۱۵/۷ اینچی و یک رژیم کاهش وزن ۱۰۰ کیلوگرمی (به لطف استفاده از فیبر کربن)، GT12 را بیش از هر چیز برای مسابقات آماده کردهاند.
برای خودرویی که با ویژگیهای لوکس مشهور شده، دیدن یک بال بزرگ در عقب چندان طبیعی نیست. ولی در مورد بنتلی کانتیننتال GT3-R، باید گفت که این مدل وحشیترین نسخه موجود از سری کانتیننتال GT محسوب میشود. در این مدل، صندلیهای ردیف عقب کانتیننتال برداشته شدهاند، قدرت موتور دو توربوشارژر ۴ لیتری V-8 به ۵۷۲ اسببخار رسیده است، ترمزهای آن با ترمزهای بزرگ کربن-سرامیکی جایگزین شدهاند و استفاده از فیبرکربن باعث شده است که وزن خودرو به میزان حدود ۱۰۰ کیلوگرم نسبت به مدل استاندارد کانتیننتال GT V8 S کاهش یابد. با توجه به زمان شتابگیری ۳/۶ ثانیهای تا سرعت ۹۶/۶ کیلومتر بر ساعت و سرعت حداکثر ۲۷۳/۶، استفاده از یک بال عقب با این ابعاد، چندان هم غیرمنطقی نیست؛ مخصوصاً وقتی این خودرو بخواهد پای خود را به پیست مسابقه بگذارد.
Z/28 از نسل پنجم شورولت کامارو، خودرویی است که در آن بیشترین توجه به آمادهسازی برای پیست مسابقه انجام شده است و بنابراین، تعجبی ندارد که کارهای آئرودینامیکی زیادی در مورد آن انجام شده است. علاوه بر یک اسپلیتر کاربردی در جلو که میتواند تا ۲۵۰ پوند یا ۱۱۳/۴ کیلوگرم فشار را تحمل کند، این کامارو از یک اسپویلر عقب سیاهرنگ و بزرگ بهره میبرد که در بالای یک المان کوچک با عنوان «ویکر بیل» قرار گرفته است. این قسمت، البته یک جزئیات کوچک است، ولی شورولت میگوید که نیروی رو به پایین ناشی از اسپویلر عقب را به میزان قابلتوجهی افزایش میدهد. این موضوع به شکلی واضح، کارآیی خود را در پیست نشان داده است و کامارو Z/28 توانسته در پیست نوربرگرینگ رکورد ۷ دقیقه و ۳۷ ثانیه را از خود به جای بگذارد.
وقتی خروجی موتور خودروی شما ۶۵۰ اسببخار و ۸۸۱ نیوتنمتر باشد، حتماً میخواهید از شرایط آئرودینامیک آن برای ایجاد حداکثر نیروی رو به پایین در سرعتهای بالا مطمئن شوید. در مورد شورولت کوروت Z06 باید گفت که صاحبان این خودروها به اندازه دلخواه نیروی روی به پایین در دسترس خواهند داشت. در Z06 به صورت استاندارد از یک اسپویلر عقب استفاده شده و در همین حال، یک اسپویلر بزرگتر و از جنس فیبر کربن به صورت آپشن در اختیار قرار میگیرد. در همین حال، علاقهمندان واقعی کوروت بهتر است به سراغ پکیج عملکرد Z07 بروند؛ جایی که در میان ارتقاهای زیاد اضافهشونده برای حضور قدرتمندتر در پیست، یک اسپویلر عقب تنظیمشونده نیز استفاده میشود که ابعادی بسیار بزرگ دارد. در همین حال، شورولت در وسط این اسپویلر یک قسمت شفاف درنظر گرفته است تا دید عقب راننده را مختل نکند. اگر این اسپویلر مورد استفاده قرار گیرد، Z06 بیشتر از هر محصول دیگر فروختهشده از شورولت تاکنون نیروی رو به پایین خواهد داشت.
هیچ حرفی در مورد سطح بالای عملکرد دوج وایپر باقی نمیماند. این خودرو یک موتور ۸/۴ لیتری V-10 دارد که قدرتی به اندازه ۶۴۵ اسببخار تولید میکند. در همین حال، پکیج ACR سطح عملکرد به نقطهای بالاتر ارتقا میدهد. همانند نسخههای قدیمیتر این پکیج، دوج وایپر ACR مدل ۲۰۱۶ نیز از یک سیستم تعلیق بهینه، ترمزهای قویتر و تایرهای با چسبندگی بیشتر در پیست استفاده میکند. همچنین در این مدل، از یک مجموعه دیوانهوار از المانهای آئرودینامیکی استفاده میشود که شامل مواردی چون یک بال عقب ۱۷۷۸ میلیمتری به صورت استاندارد میشوند. ابعاد این بال عقب در صورت انتخاب پکیج Extreme Aero، حتی به ۱۸۷۷ میلیمتر نیز افزایش خواهد یافت. مطابق گفته دوج، وایپر ACR با استفاده از این پکیج، در پیچها چسبندگی جانبی 1.5g داشته و در همین حال، از نیروی داونفورس آئرودینامیکی ۹۰۷ کیلوگرمی نیز برخورد خواهد بود.
در هنگام تبدیل خودروهای معمولی به مدلهای مسابقهای، هاچبکها همیشه صاحب یک بال میشوند و به نوعی بال در میآورند! البته این بالها معمولاً برای ایجاد جلوه ظاهری و یا اندکی تغییرات در شرایط آئرودینامیک خودروها استفاده میشوند، ولی بال عقب تهاجمی در فورد فوکوس RS عملکردی جدّیتر نسبت به بسیاری از نمونهها در هاچبکهای دیگر دارد. این بال واقعاً در سرعتهای بالا نیروی رو به پایین ایجاد میکند؛ چیزی که با توجه به ایجاد ۳۴۵ اسببخار از موتور توربوشارژر ۲/۳ لیتری چهار سیلندر در مدل RS بسیار ضروری بهنظر میرسد.
ارتفاع، عرض یا زاویه هجومی، چیزهایی نیستند که بتوان از آنها با عنوان مشخصههای ویژه بال عقب در سوپرماشین فورد GT نام برد. به جای آنها، چیزی که در GT ما را تحتتأثیر قرار میدهد، ظرافت به کار رفته در بدنه فیبر کربنی آن است که با ایجاد کانالهایی، جریان هوا را از کنارههای کابین به سمت بال عقب هدایت میکند. در نتیجه، بال در عقب GT به مانند چیزی شبیه به یک «پل» ظاهر شده است. در همین حال، این بال عقب به صورت هوشمند عمل میکند؛ به این معنا که سیستم کامپیوتر فورد GT میتواند آن را برای ایجاد سطح مناسب از داونفورس در شرایط مختلف تنظیم کند. اگر قدرت ۶۰۰ اسببخاری موتور ۳/۵ لیتری دو توربوشارژر V-6 را درنظر بگیریم، استفاده از این بال عقب چندان غیرمنطقی نیست.
فارغ از چرخهای فیرکربنی و موتور V-8 صفحه تخت، یکی از جالبترین جزئیات در مدل آینده فورد شلبی موستانگ GT350R، بال عقب منحنی آن از جنس فیبر کربن است. GT350R مدلی است که به منظور شرکت در مسابقات سرعت ساخته میشود و مطابق گفته فورد، بال عقب نیز نیروی رو به پایین و تعادل لیفت را بهبود میبخشد. به عبارت دیگر، خودروی شما در هنگام رانندگی سخت در پیست هرگز از زمین جدا نمیشود. علاوه بر این بال عقب، GT350R صاحب یک اسپلیتر بزرگتر در جلو، دریچههای بر روی گلگیرها برای کاهش تلاطم جریان هوا و حتی لبههای کناری جدید برای بدنه برای ایجاد جریان هوا در اطراف کوپه برای ثبات بیشتر آن بر روی سطح پیست نیز شده است.
با اینکه در حال حاضر مدل جدید جگوار XF ارائه شده، ولی مدل قبلی دارای یک نسخه اسپورت است که با داشتن یک بال، کاملاً با سدان بریتانیایی اولیه متمایز است. جگوار XFR-S مدلهای ۲۰۱۴-۲۰۱۵ دارای یک موتور سوپرشارژر ۵ لیتری V-8 است که قدرتی به اندازه ۵۵۰ اسببخار و گشتاور حداکثری به اندازه ۶۸۰ نیوتنمتر برای آن تولید میکند. بر این اساس، جگوار از کنترل مناسب سیستمهای ترمز و تعلیق بر این سطح از قدرت اطمینان حاصل کرده است؛ یعنی استفاده از یک سیستم تعلیق با صلبیت بیشتر و البته المانهای آئرودینامیکی. بال عقب بلندِ قرار گرفته در بالای صندوق عقب XFR-S بیشتر برای یک هوندا سیویک Si یا یک فورد فوکوس RS مناسب است تا یک جگوار XF. ولی در همین حال، باعث میشود که در هنگام تست حداکثر سرعت ۳۰۰ کیلومتر بر ساعت XFR-S در پیست، بهتر بتوانید آن را کنترل کنید.
برای کونیگزگ One:1 بهتر است به جای عناوینی چون «سوپرماشین» یا «هایپر کار»، عنوان «مگا ماشین» را به کار ببریم؛ آن هم با توجه به اینکه قدرت ۱۳۴۲ اسببخار را در یک خودروی ۱۳۶۰ کیلوگرمی جای داده است. یکی دیگر از موارد تأثیرگذار در One:1، بال تهاجمی موجود در عقب است. این بال عقب فیبر کربنی که بر روی دو پشتبند بزرگ در عقب کابین تکیه دارد، انحناها و شیارهای مختلفی در بالای گلگیرهای خودرو ایجاد کرده که البته تنها برای ظاهر استفاده نشده است. کونیگزگ One:1 با کمک این طراحی بال عقب میتواند در عرض ۲۱/۱۹ ثانیه، هم از حالت سکون به سرعت ۳۰۰ کیلومتر بر ساعت برسد و هم دوباره کاملاً متوقف شود.
عنوان «سوپر ولوچه» اساساً به معنای «فوق سریع» است ولی میتواند به معنای استفاده از یک «بال بزرگ» نیز تعبیر شود. تنها یک نگاه به لامبورگینی اونتادور LP 750-4 SV کافی است تا بدانید که این سلاح پیست ایتالیایی با کسی شوخی ندارد. این خودرو، یک قدم جدّی نسبت به اونتادور معمولی، با قدرت بیشتر، وزن کمتر و حتی هندلینگ چابکتر است. در همین حال، برای حفظ این خودرو در مسیر پیست در سرعتهای بالا، از یک بال فیبرکربنی با فرمی شبیه به بومرنگ استفاده شده که بر دو پایه بلند در پشت موتور V-12 که در عقب سوار شده است، تکیه دارد. لامبورگینی به زودی یک نسخه رودستر نیز از مدل ۵۰۰ هزار دلاری اونتادور SV ارائه میکند که البته هنوز چیزی در مورد ابعاد بال عقب در این مدل چیزی گفته نشده است.
با اینکه بال موجود در پشت سوپرماشین هیبرید مکلارن، یعنی P1، ابعاد و شکلی به مانند یک «وال» دارد، ولی در همین حال میتواند برای بهینهسازی عملکرد آئرودینامیکی خودرو، حرکت داشته باشد. هر دو بال موجود در جلو و عقب مکلارن P1 به صورت هوشمند هستند و به صورت اتوماتیک، به منظور ترمزگیری بهتر، کاهش نیروی دراگ و ایجاد حداکثر نیروی رو به پایین در شرایط مختلف خود را تنظیم میکنند. در حالت مسابقهای (Race)، این بالها قادرند تا به اندازه ۶۰۰ کیلوگرم داونفورس ایجاد کنند. همچنین یک سیستم کاهش نیروی دراگ (DRS)، الهام گرفته شده از فرمول یک، استفاده شده که با تنظیم صفر برای زاویه هجومی بال عقب، نیروی دراگ را به اندازه ۲۳ درصد کاهش میدهد. امّا چرا این پکیج آئرودینامیک پیشرفته موردنیاز بوده است؟ جواب این پرسش در موتور ۳/۸ لیتری دو توربوشارژر V-8 نهفته است که قدرتی به اندازه ۷۲۷ اسببخار تولید میکند. در کنار یک موتور الکتریکی ۱۷۶ اسببخاری، خروجی کلی سیستم در مجموع ۹۰۳ اسببخار است؛ در نتیجه، P1 در عرض ۲/۸ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت میرسد.
چه نام آن را «گودزیلا» بگذارید، یا «اسکایلاین» و یا حتی «چهار چرخ متحرکِ وحشت»، نیسان GT-R یکی از سریعترین خودروهایی است که از دل ژاپن بیرون آمده است. در همین حال، انتخاب نسخه «نیسمو»، ویژگیهای عملکردی این مدل را از این هم فراتر میبرد؛ در این مدل، موتور ۳/۸ لیتری دو توربوشارژر V-6 قدرتی به اندازه ۶۰۰ اسببخار تولید میکند و این در حالی است که شاسی از وجود دیسکهای ترمز برمبوی ۱۵/۳ اینچی (۳۸۹ میلیمتری) در جلو، یک سیستم تعلیق با تیونینگ «نیسمو» با دامپرها و فنربندی تهاجمی و چرخهای ۲۰ اینچی در تایرهای چسبان دانلوپ اسپورت مکس GT600 بهره میبرد. همچنین سوپر کوپه نیسمو از یک بال عقب بزرگتر نسبت به GT-R استاندارد استفاده میکند که دارای دو پایه بزرگ و یک صفحه انتهایی حجیم است. بال عقب سیاهرنگ مدل نیسمو به میزان قابلتوجهی نسبت به GT-R استاندارد بلندتر و بزرگتر است؛ درست مطابق با حالت اسپورتیتر و قدرت بیشتر در این مدل.
پورشه 911 GT3 دارای یک بال نسبتاُ مناسب برای حضور در پیست است، ولی در مدل GT3 RS به چیزی بیشتر از «مناسب» تبدیل شده است. این بال بزرگ تنظیمشونده بر روی پایههای نازک در بالای ناحیه قرار گیری موتور سوار شده و در زیر آن، یک بال دیگر قرار دارد که به زیبایی با پوشش بالای موتور هماهنگ شده است؛ همانطور که میبینید، پورشه 911 GT3 RS مدل ۲۰۱۶ دارای دو بال در عقب است و در همین حال، از المانهای مختلف آئرودینامیکی در جلوبندی خود بهره میبرد. در زیر بالهای عقب، یک موتور ۴ لیتری شش سیلندر تخت قرار گرفته که در دور موتور ۸۲۵۰ سر و صدای زیادی همراه با قدرت ۵۰۰ اسببخار به پا میکند. نسبت به مدل استاندارد GT3، مدل GT3 RS صاحب یک پنل سقفی منیزیوم، رویه صندوق عقب و موتور فیبر کربن، عرض بیشتر بدنه و ترمزهای قدرتمندتر شده است. البته قیمت آن هم چندان ارزان نیست و همراه با هزینه تحویل، برابر ۱۷۶ هزار و ۸۹۵ دلار تمام میشود. ولی در همین حال، یکی از آمادهترین خودروها برای حضور در پیست مسابقات است.
برای مدل ۲۰۱۶ میتوانید سوبارو WRX STI را بدون بال عقب ویژهی آن سفارش دهید. ولی چنین چیزی بههیچوجه توصیه نمیشود؛ چرا که STI با داشتن بال عقب که با بالا آمدن بر روی عقب بدنه سایه میاندازد، واقعاً شبیه به نیاکان رالی خود میشود. البته یک نکته منفی نیز در این حالت وجود دارد و آن برهم خوردن دید راننده به عقب است. ضمن اینکه وقتی سوباروی ۳۰۵ اسببخاری خود را میرانید، باعث میشود که توجه پلیس بیشتر به شما جلب شود. در همین حال، مدل استاندارد سوبارو WRX از بال بزرگتر استفاده نمیکند و به جای آن، از یک اسپویلر جمع و جور بر روی در صندوق عقب بهره میبرد.