در فلسفه، یک پرسش اخلاقی به نام «مسئله تراموا» وجود دارد که میگوید اگر مجبور باشید که یک شخص چاق را به جلوی یک تراموای در حال حرکت بیندازید تا جان گروهی از افراد را که بر روی ریل ایستادهاند، نجات دهید، آیا این کار را انجام خواهید داد؟ این ایدهای است که میتواند برنامهریزی خودروهای «خودران» را با مشکل روبرو کند؛ اینکه اگر جلوگیری از برخورد با کسی غیرممکن باشد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
محققان دانشکده اقتصاد دانشکده تولوز فرانسه با مجموعهای از پرسشها در قالب یک نظرسنجی آنلاین، تصمیم مردم را در این رابطه بررسی کردهاند؛ از جمله تصمیمگیری در مورد شرایطی که یک خودرو میتواند در عین حفظ جان یک نفر راننده، ۱۰ نفر را به کشتن دهد و یا اینکه منحرف شده و در مقابل حفظ جان گروهی از افراد، باعث مرگ راننده شود.
نتیجه این تحقیق، نشان میدهد که بیش از ۷۵ درصد افراد از قربانیشدن سرنشین به خاطر حفظ جان ۱۰ نفر حمایت میکنند. همچنین حدود ۵۰ درصد افراد از فداکاری شخص به خاطر حفظ جان تنها یک نفر پشتیبانی میکنند. با این حال، شرکتکنندگان در این نظرسنجی واقعاً فکر نمیکنند که خودروها واقعاً در نهایت به این صورت برنامهریزی شوند و اینکه احتمالاً با هر هزینهای، جان سرنشین را نجات خواهند داد.
از طریق «آمازون مکانیکال تورک» به کسانی که به این سؤالها پاسخ دادهاند، هزینه شرکت در نظر سنجی (۲۵ سنت) پرداخت شده و در مجموع، ۹۱۳ نفر در آن شرکت کردهاند؛ ضمن اینکه نسخههای متفاوتی برای هر کدام انتخاب شده است. از آنجایی که این نظرسنجی به صورت آنلاین بوده، هر کدام از شرکتکنندگان میتوانستهاند از هر کدام از کشورهای دنیا باشند.
در یکی از نسخههای این نظرسنجی، به شکل تصادفی تعداد افرادی را مشخص میشد (بین ۱ تا ۱۰ نفر) که در صورت منحرفنشدن راننده، کشته میشدند و این پرسش را مطرح میکرد که آیا خودرو باید جان سرنشین یا افرادی که جلوی آن ایستادهاند را فدا کند؟ در دومین نسخه نظرسنجی، از افراد سؤال میشد که اگر خودشان بخواهند برای این خودروها برنامهریزی کنند، چگونه عمل خواهند کرد؟ آیا همیشه جان سرنشین باید در اولویت قرار داشته باشد، یا سرنشین همیشه قربانی شود و یا به صورت رندوم این کار انجام شود؟ سپس از افراد خواسته میشد که درجه اخلاقی هر کدام از این حالتها را نیز مشخص کنند. دسته سوم شرکتکنندگان در نظرسنجی، داستانی را میخواندند که در آن خودرو منحرف شده و زندگی ۱۰ نفر نجات مییابد و در عین حال، سرنشین خودرو کشته میشود. در ادامه، از افراد سؤال میشد که خود را اول به عنوان سرنشین و سپس یک عابر پیاده تصور کنند و سپس میزان اخلاقیبودن این کار را با یک «اسلایدر» بیان کنند.
وقتی نتایج اولیه جوابهای نظرسنجی بررسی شد، تیم تحقیقاتی دریافتند که بیشتر افراد جوانتر و با گرایشات کمتر مذهبی به خودروهای بدونراننده علاقه نشان میدهند.
محققان در تفسیر نتایج، از مقبولیت تصمیم خودروهای «خودران» مبنی بر «اولویتدادن حفظ جان تعداد بیشتری از افراد» خبر میدهند؛ چیزی که در فلسفه با عنوان «سودمند گرایی» مطرح است. با این حال، محققان پیشبینی کردهاند که برخی مقررات خاص در آینده، به صورت قانونی از این خودروها خواهند خواست که جانِ سرنشینان خود را در شرایط معیّن فدا کنند.
در هر حال، این موضوعی است که بدونشک میتواند صنعت خودرو را، حتی پس از ورود این نوع خودروها به مرحله تولید، با چالش روبرو کند. مطمئناً خودروهای بدونراننده میتوانند مرگومیر ناشی از تصادفات رانندگی را تا ۹۰ درصد کاهش دهند. ولی باید دید که در مورد ۱۰ درصد باقیمانده چه باید کرد؛ چیزی که دوباره ما را به طرف جنبه «اخلاقی» این قضیه میکشاند. نظر شما چیست؟