در این گزارش قصد داریم به بررسی های سرسخت ترین پیکاپ هایی که تابحال در دنیا ساخته شده اند بپردازیم . پیکاپهایی که در ادامه مرور میشوند، شاید غیرکاربردی و یا به نوبه خود، بسیار سریع و شاید بسیار کند باشند، امّا «خشونت و سرسختی» ویژگی همه آنهاست.
همانطور که قابل پیش بینی می باشد اکثر این پیکاپ ها آمریکایی هستند . به طور کلی مردم در لنگه دنیا به خودروهای محکم و سرسخت و همچنین جا دار اهمیت خاصی می دهند و باعث شده است که حتی شرکتهای خودروساز ژاپنی و آلمانی نیز به ساخت این گونه پیکاپ ها جهت فروش در بازار آمریکا اقدام کنند .
فورد در میانههای دهه ۱۹۹۰ میلادی تشخیص داد که قرار دادن یک V8 مجهز به سوپرشارژر در دل F-150 ایده خوبی است و بر این اساس، نسخه SVT لایتنینگ را ارائه کرد. نتیجه یک پیکاپ با قدرت ۳۸۰ اسببخار و گشتاور حداکثر ۶۱۰ نیوتنمتر بود که از تایرهایش دود بلند میشد و سرعت 96.6 کیلومتر بر ساعت را در مدت 5.2 ثانیه ثبت میکرد.
موضوعی که کمتر کسی از آن خبر دارد، این است که مشتریان میتوانستند یک نسخه پیکاپ ۲ درب نیز از هامر H1 انتخاب کنند. البته تعداد اندکی از این پیکاپها خریداری شد؛ مدلی که همانند نسخه «نرمال» هامر H1، حضور قاطع و خشنی در جاده داشت.
البته همه میدانند که هولدن HSV مالو، در واقع یک «پیکاپ» محسوب نمیشود، امّا باید گفت که این مدل حتماً استحقاق قرار گرفتن را در این لیست را دارد؛ چرا که یک خودروی اسپورت پیکاپ با پیشرانه V8 مجهز به سوپرشارژر و به صورت دیفرانسیل عقب، با گیربکس دستی و توانایی بالا در یدککشی است. به این معنا که با این وسیله نقلیه، میتوان به همه جا سفر کرد.
داج در سال ۱۹۷۸ با ارائه «لیل رِد اکسپرس» رسماً به بازار پیکاپ تراکهای سریع وارد شد. پیشرانه استاندارد در این مدل، یک V8 با گنجایش 5.9 لیتر بود که البته قدرتش به ۲۲۱ اسببخار میرسید و سرعت مناسبی برای زمانهی خودش داشت. ضمن اینکه به این نکته نیز باید اشاره کرد که اگزوزهای قائم، واقعاً کاربردی بودهاند.
مدل 577 اسببخاری مرسدس G63 در حال حاضر یکی از دیوانهوارترین شاسیبلندهای موجود در بازار است، امّا اگر یک سری دوم از چرخهای عقب به آن اضافه کنید و ارتفاع را در در محورهای پورتابل بالاتر ببرید، یک تراک فوقالعاده در اختیار خواهید داشت که هیچچیز نمیتواند جلوی آن را بگیرد.
در حالی که مرسدس یک نسخه محدود مانند G63 6×6 را به خریداران خاص ارائه میکند، امَا فورد خودروسازی است که از دل خط تولید کارخانهاش، یک وسیله نقلیه آفرود دیوانهوار در اختیار مشتریان قرار داده است. اولین نسل از F-150 رپتور توجه نسبتاً زیادی را در بازار به سمت خود جلب کرد و احتمالاً نسل دومی که در آینده از راه میرسد نیز همین شرایط را داشته باشد.
پیکاپهای کوچک در سالهای دهه ۱۹۷۰ و ۸۰ میلادی، به مانند امروز نادر و کمیاب نبودند و در این میان، سوبارو BRAT دارای موقعیتی خاص بود؛ شاید به دلیل عنوانش و یا صندلیهایی که بر روی کف بارگیرش نسب شده بودند تا مانع از تعلّق گرفتن مالیات به تراکهای وارداتی در امریکا شوند.
از میان تمام خودروهای «گذشتهنگر» که در سالهای بعد از ۲۰۰۰ میلادی عرضه شد، شورولت SSR را به راحتی میتوان عجیبترین آنها دانست. ترکیب یک شاسی دیفرانسیل عقب مجهز به V8 با یک سقف سخت جمعشونده، استایلهایی با اشاره به مدلهای قدیمیتر و یک بارگیر کوچک، نیازهایی را پاسخ میداد که هیچکس انتظارشان را نداشت. امّا با این وجود، SSR یک وسیله نقلیه کارآمد و قانعکننده بود؛ چیزی که در هر صورت، تنها میتوانست در اوایل قرن ییستویکم موجودیت داشته باشد.
قرار دادن یک V10 با قدرت ۵۰۰ اسببخار متعلق به «وایپر» در یک پیکاپ تراک، کاری بود که مهندسان داج در RAM SRT10 انجام دادند و آن را تبدیل به مدلی رمزآلود برای علاقهمندان کردند. شاید این روزها نیز خیلیها منتظرند که داج دوباره دست به چنین کاری بزند.
جمس سایکلون با بارگیر کوچک و ظرفیت پایین یدککشیاش، مطمئناً نمیتوانست به عنوان «یک پیکاپ سطح بالا» مطرح باشد، امّا به لطف یک V6 توربو میتوانست به اندازه یک «کوروت» سریع باشد. این خودرو که تعداد کمی از آن تولید شد، هنوز هم به عنوان یک خودروی نمادین و کلاسیک شناخته میشود.
تراک پیکاپهای کانورتیبل هیچوقت نتوانست جای خود را در بازار باز کنند، امّا این دلیل نمیشد که خودروسازان دست از تلاش در این زمینه بردارند. در سال ۱۹۸۹، داج مدل داکوتا کانورتیبل را ساخت که به صورت تولید «شبه-محدود» برای مدت ۲ سال بود. «پیکاپهای کانورتیبل» از جمله موارد نادر در دنیای اتومبیل هستند که کمتر کسی آنها را به چشم دیده است، امّا شاید جیپ با قرار دادن یک سقف جمعشونده در مدل آینده پیکاپ رنگلر به این مفهوم نزدیک شده باشد.
مزدا به نوآوری خود در موتورهای روتاری افتخارِ زیادی میکرد؛ در این حد که آن را در یک پیکاپ تراک مورد استفاده قرار داد و همان عنوان «روتاری» را برای آن برگزید. روتاریها دور موتور بالایی داشتند، امّا گشتاور خروجی آنها پایین بود؛ موضوعی که نمیتوانست چندان برای یک تراک کارآیی داشته باشد. بنابراین تردیدی نیز وجود نداشت که مزدا بعد از چند سال، این کانسپت را برای همیشه کنار بگذارد.
LM002 شاید کمترین کاربرد قسمت بارگیر را در میان تمام تراکها داشته، امّا در عین حال، ویژگیهای دیگرش باعث میشوند که کمتر کسی بتواند بهسادگی آن را نادیده بگیرد. یک موتور V-12 با قدرت ۴۵۰ اسببخار و سیستم تعلیق آماده برای شرایط صحرای ناهموار، یک پیکاپ بسیار سطح بالا را بهوجود آوردهاند. کدام تراک دیگر را سراغ دارید که پیشرانهاش با سوپرماشینها مشترک باشد؟
اگر خشونت نسخه معمولی F-150 برای شما کافی نیست، شاید بهتر است نسخه ۶ چرخ از این تراک را که به صورت جدّی توسط «هنسی» تغییر یافته است، امتحان کنید؛ یعنی ولوسیرپتور 6X6. این مدل شباهت زیادی به یک جی-واگن 6×6 دارد، امّا تفاوتش در استفاده از یک «رپتور» به عنوان خودروی پایه است. در تمام شش چرخ از شوکهای «فوکس ریسینگ» استفاده شده و یک V6 مجهز به توربوشارژرهای دوقلو با قدرت ۶۰۰ اسببخار در اختیار دارد.