دیوار بزرگ! ترجمهای تحتاللفظی از گریتوال، هفتمین خودروساز بزرگ سرزمین اژدها! خودروسازی که گرچه نتوانسته در کشورمان جایگاه خوبی نسبت به هموطنانش پیدا کند اما الحق والانصاف کیفیتی درخور توجه دارد. این خودروساز فعالیت خود را در سال 1984 آغاز کرد و اکنون از صادرکنندگان بزرگ خودروسازی چین محسوب میشود.
کپیبرداری؛ انگی که به همهٔ خودروسازان چینی زده میشود و همه سعی دارند که این مسئله را بهعنوان نقطه ضعف خودروسازان چین مطرح کنند. و از سوی دیگر چینیها نیز رفتهرفته از تقلید فاصله گرفته و حتی در برخی شرکتها همانند جیلی دارای هویت و زبان طراحی نسبی شدهاند.
گریت وال تاکنون چهار بار محکوم به پرداخت جریمه به شرکتهای تویوتا-نیسان و فیات شده که این مسئله خود 2 جنبه دارد:
اول اینکه چه شرکت حقیری است که کپیبرداری میکند!
اما نکته دوم که اتفاقاً مهمتر هم هست این است که وقتی محکوم به پرداخت جریمه شده یعنی شبیهسازی مدلهای کمپانیهای بزرگ توسط گریت وال احراز شده پس یعنی شما میتوانید یک تویوتا داشته باشید با قیمتی کمتر و تنها با برندی ضعیفتر! یا مثلاً فیات با برند چینی برانید!
اتفاقی که در مورد کمپانیهای سامسونگ و اپل هم افتاد! و بعد از محکوم شدن سامسونگ به کپیبرداری فروشش بیشتر شد!
بگذریم. مقدمه ای کوتاه از این کمپانی را شرح دادیم تا برسیم به نقد خودروی گریت وال ولیکس؛
خودرویی که هیچگاه به شهرت برادر ناتنیاش یعنی جک جی 5 نرسید اما این عدم موفقیتش در بازار هیچ چیز از ارزشهایش کم نمیکند!
در این مقاله قصد دارم تا تجربه رانندگی و تست این خودرو را در اختیارتان بگذارم؛
خب ابتدا طراحی، فارغ از اینکه زیبایی یک امر سلیقه ایست اما اصولی دارد. ولیکس از نمای جانبی نمایی ساده و بهاصطلاح محافظهکارانه ای دارد که البته موجب میشود که به این زودیها خستهکننده نشود. یک خط از چراغ عقب کشیده شده که تا گلگیر جلو ادامه یافته و در قسمت پایین درها هم یک خط بهموازات خط بالا کشیده شده که تا چرخ جلو حرکت کرده. اما سایز بزرگ درها باعث شده که حس بهتری به بیننده القا شود درحالیکه هیچگونه هیجانی در آن دیده نمیشود. در نمای جانبی نکته ای که عموماً در خودروهای چینی به چشم میآید و حسابی هم توی ذوق میزند سایز کوچک رینگ و لاستیک است. البته کمکم داریم به این اتفاق عادت میکنیم اما همین مسئله میتواند تأثیر بسزایی در زیبایی داشته باشد فارغ از مسائل فنی از قبیل هندلینگ و سواری و…
در نمای جلویی خودرو اوضاع بهتر میشود. چراغهای بیضیشکل که ما را به یاد کلاس بی مرسدس بنز میاندازد در دو طرف جلوپنجره با خطوط افقی قرار دارند که روکش کرومی آن کمک شایانی به زیبایی جلوی خودرو کرده است. در سپر جلو هم دو مه شکن گرد در فضای ذوزنقه ای شکل قرار گرفته که اگرچه بهتنهایی شکیل است اما همخوانی با فرم چراغها ندارد.
و اما نمای عقب! کپی غیراصولی و غیرحرفهای از کیا اپتیما 2010! لبههای تیز و عرض زیاد چراغ که موجب پهن شدن آن شده همه و همه سعی داشته تا نمای عقب ولیکس را از محکوم شدن به کپیبرداری از اپتیما تبرئه کند. اما به نظر میرسد موفق نشدهاند!
از بخش ظاهری بگذریم…
ریموت کنترل خودرو را برداشته و به سمت خودرو میرویم. ایموبلایزر سایلنت است؟!!
متوجه شدیم که نه؛ کلاً صدا ندارد! پس زین پس بجای واژه غریب و نامأنوس ایموبلایزر در ولیکس از قفل مرکزی با برد بلند استفاده میکنیم! این مسئله نقطهضعفی بس عجیب بود. بگذریم.
وارد خودرو شدیم طراحی داشبورد کاملاً هماهنگ و منظم بود. همه چیز سر جای خود. صفحه کیلومتر متشکل از 2 دایره که ما را به یاد پیکان اونجر میانداخت! فرمان سه شاخه با کلید کنترل سیستم صوتی و دور فرمان چرمی کیفیت خوبی داشت هرچند که پیشبینی میشود که قسمت نقرهایرنگ فرمان رنگش برود!(همانند تویوتا کمری)
سیستم صوتی متشکل از شش بلندگو کیفیت مطلوبی داشت و کاملاً راضیکننده بود. این در حالی است که ما در زمانه ای هستیم که حتی در خودروهای صفر همان ضبط بیکیفیتش را هم از ما دریغ میکنند!
در قسمت بالای سیستم صوتی محفظه ای بود برای نگهداری هیچ جیز! درواقع بلااستفاده بود که البته کاشف به عمل آمد محل قرارگیری نویگیشن خودروست که شرکت راین خودرو با مبلغ 1.5 میلیون تومان اقدام به نصب آن میکند. این یعنی شما نمیدانید که میتوانید شخصاً با هفتصد هزار تومان یکی از باکیفیتترین نویگیشن ها را روی ماشینتان نصب کنید!!
ترکیب رنگ داشبورد چشمنواز بود اما در کیفیت رنگ قسمتهای مختلف داشبورد کاملاً دو دل بودیم (همانند فرمان) به نحوی که همه ما انتظار آن را داشتیم که رنگ قسمتهای نقره ای رنگش برود. کیفیت مواد بکار رفته در داشبورد کاملاً متوسط بود. یعنی از پراید بهتر بود ولی به پژو 405 های سابق (!) نمیرسید. اما کیفیت مونتاژ مناسب بود و به نظر بعید بود که به این زودیها به سر و صدا بیفتد. بهر حال پرستوی آبی ارگ پیش از این تجربه مونتاژ هیوندای ورنا و آوانته معروف را داشته که حسابی موفق بودهاند.
صندلیها راحت بودند و کیفیت روکش چرمی آن قابل قبول بود. خصوصاً در مقایسه با جک جی 5. فضای پا و سر برای سرنشینان جلو و عقب کاملاً مناسب بود و از این حیث خودرویی مناسب برای خانوادههاست. خاصه اینکه صندوق عقبی با گنجایش 510 لیتر دارد.
یک سانروف ساده هم روی این خودرو نصب است که برای این بازه قیمتی در ایران آپشن فوقالعادهای است!
سوییچ را چرخانده و استارت میزنیم. نکتهٔ جالب این بود که تا پای شما روی کلاچ نباشد خودرو استارت نمیخورد. موتور 1.5 لیتری آن به حجم دقیق 1497 سیسی و حداکثر قدرت 104 اسببخار در 6000 دور در دقیقه و گشتاور 138 نیوتون متر در 4200 دور در دقیقه بدون لرزش روشن شد. موتور کاملاً نرم و بیصدا کار میکرد و عایقبندی اتاق هم مناسب به نظر میرسید. عملکرد گیربکس بسیار نرم و روان بود و ما خیلی زود با آن دوست شدیم!
در شروع حرکت خودرو کمی کند عمل کرد و به نظرمان آمد که این اتاق برای این موتور زیادی سنگین است. اما شتاب ثانویه راضیکننده بود و فهمیدیم که عدد 11.3 ثانیه برای 0-100 این خودرو طبق اعلام سازنده پر بیراه نبوده. مصرف خودرو بسیار کم بود و ما برای هر 100 کیلومتر به عدد 7 لیتر در شهر رسیدیم.
کشش دنده 3 مناسب و سرعتگیری خودرو سریع (در حد خودش و با توجه به کلاس خودرو و رقبا) بود. در دورهای بالا صدای موتور اندکی به گوش میرسید که آزاردهنده نبود. سیستم ترمز خودرو عملکرد مناسبی داشت اما بینظیر نبود. به طوری که برای ایستادن کامل خودرو از سرعت 100 کیلومتر بر ساعت، 36 متر مسیر را پیمودیم. اما با همین حال هم از بسیاری از همردههای ایرانیاش قدرتمندتر بود. ایبیاس و ایبیدی کاملاً به وظایف خود آشنا بودند و حضورشان محسوس بود. هندلینگ خودرو با توجه به ابعاد خودرو معمولی بود و بههیچوجه نمیتوان برچسب خیلی خوب را روی آن چسباند. اما فرمان همانند دیگر چینیها بسیار نرم و روان عمل میکرد که این گزینه میتواند امتیازی مثبت برای رانندگی در شهر باشد. در شتاب گیری خودرو، ما چند بار این کار را کردیم و به میانگین 12.5 ثانیه برای حرکت از سکون رسیدیم که با توجه به ارتفاع تهران از سطح دریا عددی معقول و قابل قبول است. سیستم تهویه مطبوع خودرو بهصورت اتوماتیک کنترل میشود اما خبری از تهویه دوگانه یا اکسیژن ساز در آن نبود!
امکانات رفاهی در سطح متوسطی است و برای این بازه قیمتی مناسب است. خدمات پس از فروش به گفته عاملان فروش در سطح نمایندگیهای خودروسازان راین و آسان موتور (هیوندای) انجام میپذیرد که در این صورت با توجه به شعب متعدد این شرکتها میتوان روی خدمات مناسب آن حساب کرد.
در نهایت میرسیم به جمعبندی. نکته مهم در خرید هر وسیلهای این است که شما آن چیزی را بخرید که خودتان دوست دارید. البته با نیمنگاهی به تجربه دیگران. چون در ایران تجربه با آن چیزی که روی کاغذ است زمین تا آسمان متفاوت است!
گریتوال ولیکس خودرویی با طراحی خوب و عملکرد فنی مناسب است که مناسب برای خانوادههای کمجمعیت است. خودرویی کم استهلاک و کممصرف که میتواند در درازمدت همراهتان باشد.
پس اگر با چینی بودنش مشکلی ندارید و طراحی آن را میپسندید ولیکس برای کارهای روزمره با توجه به مصرف کم و همینطور برای سفر با توجه به ابعاد و حجم صندوق عقب گزینه مناسبی است.