خودروسازی یکی از بخشهای مهم صنعت ایران به شمار میامد که امید ویژهای به برجام بسته بود.پس از برجام نیز حضور انواع مختلف محصولات فرانسوی، کرهای، ژاپنی و... تاحدودی نشانگر اشتیاق خودروسازان جهانی برای حضور در بازار ایران بود.
با این حال برجام در شرایطی حدود دو ماه و نیم دیگر وارد چهار سالگی خود خواهد شد که خودروسازی ایران هنوز نتوانسته از تمام ظرفیتهای این سند بینالمللی در راستای همکاری و مشارکت با برندهای معتبر خارجی بهره ببرد. پس از توافق هستهای، خودروسازان زیادی از کشورهای مختلف، برای حضور در صنعت خودرو ایران اعلام آمادگی کردند تا مشتریان داخلی نسبت به توسعه و ارتقای کمی و کیفی این صنعت بزرگ امیدوار شوند. این درحالی است که مجموعه موانع سیاسی و اقتصادی، تا به امروز اجازه تحقق رویای حضور برندهای بزرگ خودروسازی جهان را در ایران نداده است.
از فولکس واگن آلمان و فیات ایتالیا گرفته تا رنو فرانسه و حتی بیامدبلیو و در مقطعی نیز جنرال موتورز و کرایسلر، همه و همه گزینههایی بودند که نام آنها برای حضور در خودروسازی ایران مطرح شد، اما گذر زمان نشان داد آمدن بسیاری از آنها به «جاده مخصوص» تنها در حد حرف بوده است. حتی در شرایطی که میان برخی خودروسازان خارجی و طرفهای داخلی، تفاهمنامه و قرارداد همکاری مشترک به امضا رسیده، این قراردادها و تفاهمنامهها هنوز به مرحله اجرا درنیامده و چیزی به جز یک سری اسناد کاغذی، دست صنعت خودروی کشور را نگرفته است.اگر اتفاقات خودروسازی ایران را در پسابرجام مرور کنیم، متوجه میشویم از میان آن همه شرکتهای خودروساز خارجی، تا به امروز تنها پژو فرانسه و هیوندایی موتورز کره جنوبی فعالیت خود را در خودروسازی ایران آغاز کردهاند و از باقی کاندیداها فعلا خبری نیست.
در این بین، پژو بهعنوان یکی از اولین خودروسازان خارجی که برای حضور در ایران اعلام آمادگی کرد، از حدود ۱۰ ماه پیش فعالیتهای اجرایی خود را در خودروسازی کشور آغاز کرد و در حال حاضر یکی از محصولات تولیدیاش (در ایران) نیز روانه بازار شده است. البته روند اجرایی قرارداد همکاری مشترک ایران خودرو و پژو چندان به سرعت پیش نرفته و میتوان گفت خودروساز فرانسوی از برنامههای خود در ایران به نوعی عقب است.از آن سو هیوندایی نیز که با بخش خصوصی خودروسازی ایران وارد همکاری شده، در حال حاضر مشغول مونتاژ محصولات خود با شریک داخلی است.
هرچند به جز پژو و هیوندایی، خودروسازان دیگری نیز اقدام به امضای تفاهمنامه و قرارداد همکاری مشترک با شرکتهای ایرانی کردهاند، با این حال هنوز وارد مرحله اجرا نشدهاند. بهعنوان مثال، رنو فرانسه که پس از مدتها مذاکره سرانجام قرارداد همکاری مشترک خود را با سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران (ایدرو) امضا کرد، تا به امروز موفق به اجرای این قرارداد نشده است همچنین سیتروئن فرانسه هم هنوز وارد فاز اجرا نشده و مشخص نیست همکاری این دو خودروساز دقیقا چه زمانی آغاز خواهد شد.اما به جز خودروسازانی که نام آنها ذکر شد، بودند و هستند برخی دیگر از برندهای بینالمللی صنعت خودروی جهان که قصد ایران داشته و دارند، با این حال مجموعه تردیدها و موانعی که گریبانشان را گرفته، اجازه تصمیمگیری قطعی را به آنها برای ورود به «جاده مخصوص» نمیدهد.
مثال بارز در این ماجرا، فولکس واگن آلمان است، شرکتی که گفته میشد قصد دارد با ایران خودرو وارد مشارکت شود و حتی به نوعی جای پژو را در خودروسازی کشور بگیرد. با این حال، غول خودروسازی جهان در نهایت به سمت بخش خصوصی خودروسازی ایران سر کج کرد. انتظار میرفت فولکس واگن طی این حدودا سه سالی که از امضای برجام گذشته، فعالیت تولیدی خود را در ایران آغاز کند یا حداقل نشانههایی در این مورد بهوجود آید، با این حال تا به امروز خبر چندان امیدوارکنندهای منتشر نشده است.
از فولکس واگن که بگذریم، هموطن آن یعنی بنز نیز سودای حضوری جدیتر از گذشته را در خودروسازی ایران داشت، اما این شرکت نیز تا به امروز اقدامی عملی را برای تحقق این هدف انجام نداده و در سکوت مطلق بهسر میبرد. بنز اولین خودروساز خارجی بود که پس از برجام نمایندهاش را به ایران فرستاد تا با ایران خودروییها تفاهمنامه همکاری مشترک به امضا برساند، اما در ادامه از سرعتش کاست و پروژه حضور قوی در صنعت خودروی کشور را به نوعی متوقف کرد.
اما اگر از بیامو که حضور توام با تولیدش در ایران از همان ابتدا تا به امروز در حد یک حرف باقی ماند، بگذریم، فیات ایتالیا یکی از گزینههای جدی برای همکاری با خودروسازی کشور به شمار میرفت. خبر حضور فیات در ایران را مدیرعامل ایران خودرو رسما در نشستی خبری اعلام و تاکید کرد این شرکت پنجمین شریک آبیهای جاده مخصوص خواهد بود. این در حالی است که تا به امروز هیچ خبر رسمی مبنیبر حضور فیات در ایران یا حتی پیشرفت مذاکرات با برند ایتالیایی به گوش نرسیده، گویی اصلا قرار نبوده فیاتیها وارد «جاده مخصوص» شوند. به جز فیات، ایران خودروییها پیشتر وعده مشارکت با سوزوکی موتورز و تولید محصولات این برند ژاپنی را نیز داده بودند، اما در حال حاضر تنها نقطه اشتراک میان این دو شرکت، مونتاژ محصولی به نام ویتارا است و بس.
در نهایت اما کیاموتورز کره و نیسان موتورز ژاپن هم بهعنوان دیگر خودروسازان کاندیدای حضور در ایران، هنوز اقدامی عملی در این مورد انجام ندادهاند. سایپاییها در گذشته اعلام کردهاند که کیا و نیسان جزو گزینههای همکاری با این شرکت بهشمار میروند، با این حال تا به امروز اتفاقی جدی که نشان دهد مشارکتی میان طرفین شکل گرفته یا خواهد گرفت، رخ نداده است. با توجه به عملی نشدن حضور خودروسازانی که نام آنها برده شد، دیگر جای تعجب ندارد ایرانیها فعلا هیچ امیدی به حضور امثال جنرال موتورز و کرایسلر در صنعت خودروی کشور نداشته باشند. طبعا اگر نگاهی بیندازیم به شرایط اقتصادی کشور و فضای کسبوکار از یکسو و همچنین مشکلات و احتمالات سیاسی از سوی دیگر، پاسخ این پرسش که چرا میزبانی ایران از امثال فولکس واگن و فیات و جنرالموتورز و کیا شکل نگرفت، به وضوح مشخص خواهد شد.
تردیدی وجود ندارد که یکی از اصلیترین دلایل تردید و کندی حضور خودروسازان خارجی در ایران، به مسائل اقتصادی برمیگردد. از مناسب نبودن فضای کسبوکار گرفته تا نوسان شاخصهای اقتصادی و همچنین عدم ثبات قوانین، همه و همه مسائلی هستند که به نوبه خود خودروسازان خارجی را برای حضور در ایران دچار تردید و بیم کردهاند. صنعت خودرو در ایران هم اکنون در فضایی فعالیت میکند که نرخ ارز ناگهان سر به صعود میگذارد و قیمت مواد اولیه رشدی عجیب را تجربه میکند و سیستم بانکی نیز (به دلایلی که البته تا حدی شاید منطقی بهنظر میرسند) رفتار خوشی با تولیدکنندگان بهخصوص خودروسازها ندارد.
به اعتقاد کارشناسان، با این وضع فضای کسبوکار، کمتر خودروسازی در دنیا به خود اجازه میدهد به «جاده مخصوص» ورود کرده و اقدام به سرمایهگذاری و همکاری مشترک با ایرانیها کند. به گفته آنها، یک خودروساز خارجی وقتی بخواهد به ایران بیاید، به اولین موضوعی که فکر میکند، امنیت سرمایه و آینده خود در صنعت و بازار خودرو کشور است، حال آنکه فضای کسبوکار فعلی، به هیچ وجه امیدوارش نکرده و تردید و دودلی را به جانش خواهد انداخت. قطعا سرمایهگذاری در فضایی که تورم عمومی بهخوبی از سوی مردم قابل لمس است و نرخ ارز با «هایی» بالا میرود و با «هویی» پایین میآید و قوانین یکشبه تغییر میکنند و سیستم بانکی همکاری لازم را ندارد، یک ریسک بزرگ و پرخطر محسوب میشود. بهعبارت بهتر، از دید خودروسازان بزرگ و معتبر دنیا، ایران کشوری پرریسک برای سرمایهگذاری بهشمار میرود و خودروسازی آن نیز با حواشی خاصی که دارد، پرریسکتر.
مشکل بزرگ دیگر بر سر راه اجرایی شدن قراردادهای خارجی خودرو، کمبود منابع مالی داخلی است. خودروسازان داخلی از اوضاع مالی مناسبی برای آغاز یا توسعه فعالیتهای مشترک خود با خارجیها برخوردار نیستند. این مشکلات به حدی است که برخی شرکتهای داخلی فعلا نتوانستهاند همکاری مشترک خود را با گزینههای خارجی مدنظرشان کلید بزنند. به هرحال قراردادهای خارجی صنعت خودرو از جنس همکاری مشترک بوده و بنابراین نیاز به سرمایهگذاری دو جانبه دارد و طبعا وقتی یکی از طرفین از سرمایه لازم برخوردار نباشد، روند اجرا بسیار کند خواهد بود.
مشکل بزرگ دیگری که میل و انگیزه سرمایهگذاران خارجی را برای حضور در ایران پایین آورده، صادراتمحور نبودن خودروسازی ایران است. اتفاقا در گزارشی که اخیرا مرکز پژوهشها و مطالعات بازرگانی وزارت صنعت، معدن و تجارت منتشر کرده، تلویحا به این موضوع پرداخته شده است. این گزارش به فرمول جذب سرمایه خارجی بهخصوص در کشورهایی با اقتصاد نوظهور میپردازد و میگوید سرمایهگذاران خارجی در کشوری وارد میشوند و با اطمینان فعالیت میکنند که رویکرد صنعتی شدن آنها، توسعه صادرات باشد.
طبق گزارش منتشره، در رویکرد توسعه صادرات، چون تولید بخش صنعت مبتنیبر مزیتهای کشوری و کاهش هزینهها است، بخش صنعت، در رقابت با رقبای خارجی قابلیت رقابت پیدا میکند و بنابراین در این رویکرد بهاحتمال زیاد، اشتغال بیشتری به دنبال خواهد داشت. نکته دیگر اینجاست که صاحبان سرمایههای خارجی در کشوری که رویکرد توسعه صادراتی را انتخاب کرده است، میل بیشتری برای سرمایهگذاری دارند، زیرا این موضوع مزایای خاص خود را به همراه خواهد داشت. همچنین این نکته را نیز نباید فراموش کرد که خارجیها مایل هستند به کشوری که رویکرد توسعه صادرات را برگزیده است، وام دهند زیرا چنین کشورهایی بهتر میتوانند از طریق صادرات محصول، اصلوفرع وامها را تسویه کنند. این در شرایطی است که خودروسازی ایران هنوز به مرحله صادراتمحور بودن نرسیده و تمرکز اصلی آن بر بازار داخل است. این موضوع بهشدت بر سطح کیفی محصولات اثرگذار بوده، چهآنکه اگر خودروسازی ایران صادرات محور بود، حالا محصولاتی بسیار باکیفیتتر و ایمنتری تولید و عرضه میکرد. در باب اینکه چرا خودروسازی ایران نتوانسته خود را بهعنوان صنعتی صادرات محور معرفی کند، دلایل زیادی مطرح میشود، از جمله بالا بودن هزینههای تولید و دور ماندن از تکنولوژی روز دنیا و نداشتن قدرت طراحی.
در واقع این مجموعه عوامل اجازه نداده و نمیدهند خودروهایی با سطح کیفی بالا و قابل صادرات، در ایران ساخته شوند زیرا محصولات تولیدی از دو فاکتور اصلی صادرات یعنی «قیمت مناسب و تا حد امکان پایین» و «کیفیت بالا» بیبهرهاند. بنابراین ایران باوجود موقعیت جغرافیایی مناسب، از منظر مسائل فنی و هزینهای، نمیتواند گزینه چندان جذابی برای خودروسازان خارجی که به دنبال صادرات (از مرکز ایران) هستند، باشد. این درحالی است که اگر فضای کسبوکار در ایران بهبود یابد و مقدمات فنی برای تولید محصولات با کیفیتتر و ارزانتر فراهم بیاید، میل خارجیها برای حضور در خودروسازی کشور افزایش خواهد یافت.
اما دیگر مساله مهم و تاثیرگذار در کند پیش رفتن اجرای قراردادهای خارجی خودرو و تردید برخی خودروسازان خارجی برای حضور در ایران، سیاستهای ضدبرجامی رئیسجمهوری ایالاتمتحده آمریکا است. دونالد ترامپ از همان ابتدای نامزدی برای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا تا به امروز که در کاخ سفید مستقر شده، چندان روی خوش به برجام نشان نداده و این موضوع نگرانیهایی را در مورد سرنوشت شرکتهای خارجی حاضر در کشور و قراردادهایشان با ایرانیها، پدید آورده است. اگرچه خودروسازان خارجی فعلا واکنش خاصی به مواضع ترامپ نشان نداده و تقریبا حرفی از رفتن نزدهاند، با اینحال این موضوع ترکشهایی را نیز بهدنبال داشته است. همین که شرکتهایی مانند فولکسواگن و فیات فعلا برنامهای جدی برای حضور در ایران ارائه نکردهاند، (جدای از مسائل اقتصادی و فضای کسبوکار حاکم بر کشور)، میتواند از ناحیه تهدیدات رئیسجمهوری آمریکا نیز باشد. در این مورد، باید تا سه چهار هفته دیگر منتظر ماند و دید ترامپ چه تصمیمی در مورد برجام خواهد گرفت و آیا آمریکاییها به این سند بینالمللی پایبند خواهند ماند یا از برجام خارج میشوند. بدون تردید، پایبندی آمریکا به برجام، میتواند به انگیزه خودروسازان خارجی برای حضور در ایران بیفزاید، هرچند عکس این ماجرا (خروج خودروسازی ایران از لیست سرمایهگذاران خارجی) نیز صادق است.