شرایط مدلهای خودروهای هیبریدی و الکتریکی و همینطور نظر علاقهمندان سرسخت دنیای رانندگی در مورد آنها چندان بر کسی پوشیده نیست. امّا در همین حال، برخی دلایل در ارتباط با این خودروهای سبز وجود دارند که باعث میشوند با اندکی امیدواری بیشتر منتظر آینده باشیم. در ادامه این دلایل را مرور میکنیم.
همانند خودروهای اسپورت، خودروهای سبز نیز بنابر شرایط حاکم بر آنها از ظاهری متفاوت برخوردار هستند. این خودروی برای رسیدن به دامنه مسافت بیشتر، یعنی مصرف سوخت بهتر و یا استفاده بهینه از باتری، نیاز به آئرودینامیک بهتر دارند.
برخی خودروسازان تلاش کردهاند که المانهای منحصر به فرد را در مایان طراحیهای مرسوم پنهان کنند. امّا بسیاری خودروهای زیبای سبز نیز مانند بهترین خودروهای اسپرت، از عناصر طراحی موردنیاز خود به صورت اغراقآمیز استفاده کردهاند تا خود را دیگر خودروهای حاضر در جاده متمایز کنند. به عنوان نمونه، دستگیرههای جمعشونده تسلا مدل S احتمالاً از مقاومت در برابر باد میکاهد، ولی مهمتر از همه، ظاهر جذابی است که برای بدنه خودرو ایجاد میکند؛ یعنی یک حالت برد-برد برای خودروساز. شاید در آینده، تعداد بیشتری از این خلاقیتها در طراحی شاهد باشیم.
طراحی منحصر به فرد این نوع خودرو، یک شخصیت خاص نیز برای کسانی ایجاد میکند که آن را خریداری میکنند. اینکه که علاقهمندان سنتی دنیای خودرو، با دیدی تمسخرآمیز به مشتریان تویوتا پریوس نگاه میکنند، چیز چندان عجیبی نیست. معمولاً استدلال آنها این است که این افراد فقط برای داشتن ژست دوستدار محیط زیست بودن این خودرو را خریدهاند. اگر چنین است، پس حتماً خریداران دوج چلنجر به این خاطر این خودرو را خریدهاند که میخواهند «خشن» به نظر برسند!
خودروهای هیبرید و الکتریکیها برخی چالشهای خاص دینامیکی را ایجاد کردهاند. این خودروها معمولاً وزن بالایی دارند و سیستم ترمز آنها، چند مرحلهای است. پای راست شما معمولاً با چرخهای متحرک از طریق یک تنظیمات «روب گلدبرگ» در چرخدندههای خورشیدی و موتورها ارتباط برقرار میکند. برخی مدلهای هیبریدی مانند پورشه پانامرا S هیبرید هنوز هم با اینگونه چالشها دست و پا میزنند.
امّا هیبریدیها و الکتریکیها پیشرفتهای دینامیکی زیادی نیز داشتهاند. در این خودروها، به لطف قرار گرفتن بسته باتریها در کف، نقطه گرانش آنها در ارتفاع پایینتری قرار میگیرد و مهمتر اینکه، هنگام شروع حرکت با آنها از پشت چراغ قرمز، حسّ سرعت بیشتری را منتقل میکنند؛ چیزی که میتواند برای بسیاری از رانندگان میتواند اهمیت زیادی داشته باشد.
بهترین خودروهای الکتریکی و هیبریدی، به حداکثر این پیشرفتهای طبیعی رسیدهاند. به عنوان مثال، هم تسلا مدل S و هم بامو i8، واکنش پدال گاز بسیار خوبی دارند و فرمان آنها بسیار تیز است که بیشتر از همه سرعت در دسترسبودن انرژی الکتریکی را نشان میدهد. در شورولت ولت ۲۰۱۶ نیز شتاب رسیدن به ۴۸ کیلومتر بر ساعت از بسیاری از خودروهای بنزینی بیشتر است.
در همین حال، با نیرومندتر شدن باتریها و موتورهای الکتریکی، میتوان انتظار شتاب بیشتری را از خودروهای سبز داشت.
بیش از یک قرن است که خودروسازان مشغول ارتقا و بهینهسازی خودروهای بنزینسوز بودهاند. این برای مشتریان که میخواهند از مسیر طی شده صنعت برای رسیدن به محصولی که خریداری کردهاند، مطمئن باشند، بسیار مناسب است؛ امّا ممکن است برای علاقهمندان دنیای خودرو، خستهکننده باشد. بهترین نوآوریها زمانی اتفاق میافتد که مهندسان نتوانند شرایط را پیشبینی کنند و اقدام به تجربه و آزمایش میکنند.
به عنوان مثال، رویکردهای مختلفی که خودروسازان برای استفاده از پیشرانه الکتریکی در دهه اخیر بهکار گرفتهاند، درنظربگیرید. جنرالموتور در این فکر است که با دو موتور الکتریکی و یک موتور بنزینی چهار سیلندر در جلو، به این پیشرانه دست یابد. ولی بامو، یک موتور بنزینی با ۳ سیلندر را در عقب و یک موتور الکتریکی را در جلو قرار داده است. هوندا قبلاً فکر میکرد که استفاده از یک موتور الکتریکی کوچک بین موتور و گیربکس، جواب این مسئله باشد، ولی در حال حاضر از یک جفت موتور الکتریکی بدون اتصال به سیستم گیربکس استفاده میکند. اگر کرایسلر اسپن هیبرید را به یاد بیاورید، برخی از این رویکردها نیز میتوانند فوقالعاده غیرمنطقی باشند؛ ولی همگی بخشی از این روند هیجانانگیز هستند.
مهمترین دلیلی که خودروهای سبز، علاقهمندان به دنیای اتومبیل را هدف قرار میدهند، این است که خودروسازان مجبورند چنین شرایطی برای آنها ایجاد کنند. این قاعده، ممکن است برگشتپذیر باشد، پس بیایید بیشتر این مسئله را بررسی کنیم.
چالش اصلی برای خودروسازان در ارتباط با خودروهای هیبریدی و الکتریکی این است که خودروسازان بیشتر از مشتریانشان به این خودروها نیاز دارند. رسیدن به شرایط لازم مصرف سوخت فدرال در دهه آینده، بدون فروش تعداد مناسبی از خودروهایی که از پیشرانه جایگزین استفاده میکنند، مقدور نخواهد بود. به خاطر داشته باشید که قوانین مصرف سوخت مربوط به کل محصولاتی است که خودروساز به فروش میرساند، نه فقط مصرف سوختی که در محصولاتش ارائه میکند.
مشکل این است که مشتریان، بهخصوص در امریکا، نگرانی زیادی در مورد مصرف سوخت ندارند. بنزین اخیراً ارزانتر شده و مشتریان برای خرید تکنولوژیهای بهینهسازی مصرف سوخت، سختتر تصمیم میگیرند. فرض بر این است که خریداران خودرو در امریکا به شدت نگران مصرف سوخت هستند، در حالی که چنین چیزی نیست. یک تحقیق در سال ۲۰۰۷ که توسط محققان در دانشگاه کالیفرنیا انجام شده، نشان میدهد که خانوادههای معمولی در امریکا حتی میزان هزینههای خود را برای بنزین دنبال نمیکنند.
این تناقض برای خودروسازان وضعیت بدی را ایجاد میکند، در حالی علاقهمندان دنیای رانندگی از آن لذت میبرند! اگر ما به این نوع خودروها نیاز نداشته باشیم، خودروسازان مجبورند چیزی تولید کنند که ما میخواهیم. این بدان معناست که همچنان هیجان و لذت رانندگی زیادی در انتظار ما خواهد بود.