از میان خریداران خودرو، عدهای به دنبال خودرویی هستند که ظاهری جوانپسند داشته باشد و برای گشتوگذار و تفریح، مناسبتر از سدانها بوده و همچنین دارای عملکردی متمایز بر روی جاده باشد. البته که این دسته ملتفت هستند که چنین خودرویی قاعدتاً مناسب یک خانوادهٔ پرجمعیت نبوده و همچنین انتظار ندارند که در سفرهای طولانی پاسخگوی نیاز آنها باشد. بر اساس این نیاز بود که خودروهای دو درب، در ردههای مختلفی همچون کوپه و کانورتیبل و رودستر متولد شدند و طبق معمول، برخی از خودروسازان اقدام به ساختن لوکسهای این رده کردند تا مشتریان شیکپوش این خودروها را به سمت خود جذب کنند. این خودروها در بین قشرهای مختلف آنچنان محبوبیتی پیدا کردند که خودروسازهای فوق لوکس و اشرافی همچون بنتلی و رولزرویس کبیر، برای عقب نماندن از قافله وارد این بخش از بازار شدند و با ساختن مدلهایی همچون فانتوم کوپه و ریث و بنتلی کانتیننتال جیتی و کانورتیبل، تلاش کردند که مشتریان خود را همچنان از خود راضی نگهدارند.
در این مقاله قصد داریم آئودی مدل TT را که شاهد حضور سومین نسل آن در بازار برای ایفای نقش در این کلاس بهخصوص هستیم، با بیامو سری 2 کوپهای مقایسه کنیم که جدش مدل 2002، اسطورهای برای خود به حساب میآید و نهتنها در قلب هواداران بیامو، بلکه در دل تمامی ماشیندوستان جای دارد.
نسل سوم TT یقیناً دارای استایل مخصوصی است. نمای بیرونی آن شبیه به پدرش، نسل دوم TT است البته با خطوطی واضح در بدنه همانند پیراهن نوی اتوکشیدهای که بهتازگی از بسته خارج شده است؛ و همانند شخصی که چنین پیراهنی را بر تن کرده، مردم را به سمت خود متوجه میکند. در فلسفهٔ طراحی تکاملی آئودی، قدرتی وجود دارد که انگشت روی نبض خریدار گذاشته و همسو با تمایلات او پیش میرود؛ درحالیکه دارای اصالتی چندین ساله است.
الگوی بهکاررفته در ساخت کابین دیجیتالی TT، کابین مجازی خلبان بوده است. به کار بردن یک LCD بزرگ با وضوح بالا در پشت فرمان که تنها یک سرعتسنج و نشانگر دور موتور معمولی نیست، بلکه جایگزینی هم برای مانیتور سیستم ناوبری بوده و هرگونه نیازی به آن را برآورده میکند. بدین ترتیب این صفحه کانونی از تمامی اجزای درون کابین میباشد؛ از رادیو و تنظیمات سیستم صوتی گرفته تا سیستم ناوبری؛ بعضی مواقع برای چک کردن این موارد از طریق مانیتور وسط داشبورد، یک دفعه متوجه میشوید که با سرعت بالا در حال رفتن به درون باقالیها هستید!!!! اما این عمل در کاهش این حواسپرتی بسیار مؤثر بوده و برای اطمینان بیشتر در رانندگی میباشد.
اما یک خبر بد برای سرنشینان آئودی این است که در این کابین هیچچیزی برای تماشای آن توسط شما وجود ندارد جز یک داشبورد پهن تمیز! و این موضوع نقشی اساسی در تحریک شما برای اطلاع یافتن از عملکرد سیستم پیشرفتهای که وظیفهٔ همکاری با دریچههای کلاسیک سیستم تهویهٔ آئودی دارند، ایفا میکند. بهطور کلی در مورد این کابین باید گفت که آن طرح مفهومی به نمایش درآمده برای نسل جدید این مدل بهخوبی تحقق یافته و در مجموع این کابین با ترکیبی خاص از یک فضای مدرنیته و یک فضای کلاسیک، بهسادگی توجه کسی را به خود جلب نمیکند بلکه همانند یک سیلی محکم عمل می کند!
صحبت کردن راجع به هر چیزی که در کابین بیامو وجود دارد سخت است. در اینجا هیچ مشکل خاصی در مورد موارد اعمال شده وجود ندارد، البته اگر تابهحال تجربهٔ نشستن در کابین یک بیامو را داشتهاید، هیچچیز بخصوصی را در کابین این مدل نخواهید یافت که قبلاً آن را ندیده باشید: نورپردازی نارنجی رنگ، نحوهٔ منطقی کار با تنظیمات داخل کابین و سیستم ناوبری پیشرفتهٔ بیامو موسوم به iDrive. هنوز هم از غرق بودن در این کابین احساس آرامش میکنید؛ همهٔ موارد به نحو احسن عمل میکنند، کیفیت کلی آن دستکم بهخوبی آئودی است و در مورد کار کردن با ادوات و تکنولوژیهای این کابین موارد کمی برای آموختن وجود دارند.
در درون بیامو یک جوهرهٔ خاصی وجود دارد. در هنگام راندنش این موضوع بیش از پیش جلبتوجه میکند. البته آئودی نیز در این مورد دست و پا بسته نیست، اما به دلیل ساخته شدن مدل TT روی پلتفرم MQB گروه خودروسازی فولکسواگن، ممکن است این احساس در شما به وجود آید که "ای بابا! قبلاً هم که اینو تجربه کرده بودم!" البته این احساس وقتی به وجود میآید که شما تجربهٔ رانندگی با خودروهایی همچون فولکسواگن گلف یا آئودی A3 را داشته باشید. هرچند که این نهایت بیانصافی است که TT را چیزی بیش از یک فولکس گلف سقف خرد شده یا متفاوت با A3 ندانیم؛ چراکه این یک کوپهٔ دیفرانسیل جلوی دیزلی است که مانند بسیار از کوپههای دیفرانسیل جلوی دیزلی دیگر، بر اساس شالودهٔ یک هاچبک ساخته شده است، اما شاید بیش از هر خودروی دیگری در این کلاس، برای مشتریان دلبری میکند.
بله TT دیفرانسیل جلو زیرک است و فرمان آن بیروح نیست، اما نسبت به 225d دیفرانسیل عقب، تقریباً بهطور کامل فاقد واکنش به فرمانهای سریع از سوی راننده میباشد؛ و ماجرا فقط به این ختم نمیشود؛ چراکه اگر عادلانه به اعداد و ارقام بنگریم، در این نبرد سخت، بیامو با قدرت 215 اسببخار و گشتاور خارقالعادهٔ 450 نیوتنمتری، ضربهٔ سنگینی بر پیکرهٔ TT با 181 اسببخار و 380 نیوتنمتر گشتاور وارد میکند. هر دو خودرو درحالیکه علاقهای به از دست دادن وقار و آرامش خود ندارند، در بلعیدن فاصلههای خالی که در جلویشان وجود دارد، حریصانه رفتار میکنند، و با یک مرتبه آزمایش، متوجه میشویم که اختلاف زمان 0 تا 100 کیلومتر دو خودرو برخلاف اعداد و ارقام ذکر شده تفاوت چندانی ندارند که این البته به لطف به کار بردن آلومینیوم در TT و اختلاف وزن 155 کیلوگرمی آن با رقیب بزرگتر خود است؛ پس رقابت جذابتر بین A3 و سری 2 خواهد بود که نه چنین اختلاف قدرتی دارند و نه این اختلاف وزن را.
البته نکتهای را باید ذکر کنم؛ من در هفتههای اخیر مدل 218d با قدرت 141 اسببخار را نیز تست کردهام، حتی این مدل با قدرت کمتر نیز، جذابتر است. برخی از کسانی که از نسل اول سری 1 یک تصویر بدنام ساخته بودند و یا برخی از مشتریان این خودروها، برایشان مهم نبود که محور محرک خودرو کدام است؛ اما در اینجا باید خیلی خیلی پرت باشیم تا تفاوت رانندگی بین TT دیفرانسیل جلو را با 225d قلچماق نفهمیم.
وجود سیستمهای الکترونیکی و گشتاور زیادی که به چرخهای عقب منتقل میشود، وجه تمایز خودرویی است که میتوان با مهارتی ستودنی، با آن نهایت لذت را برد. کار کردن با سیستم کروز بیامو نیز بسیار ساده است و این لذت رانندگی وقتی بیشتر میشود که شما با پرداخت 550 یورو بیشتر، بستهٔ اختیاری M را روی این ماشین داشته باشید. هر چند که با این بسته کمی ماشین اسپورتتر میشود، اما باز هم شما یک خودرویی خواهید داشت که ترکیبی متعادل از آرامش را با تواناییهای دینامیکی ارائه میدهد و شما میتوانید با استفاده از استعدادتان، با آن به رقص بپردازید. پس شک نکنید در این مورد این خودرو تحسینبرانگیزتر از آئودی است.
بیامو این سری را تنها با یک گیربکس هشت سرعته عرضه میکند. گیربکسی که در هر حالتی بینقص کار میکند؛ تعویضهای بهموقع و بدون هرگونه تردید و دوگانگی رفتار در حالت تمام اتوماتیک، تعویضهای سریع از طریق پدالهای پشت فرمان که در سرعت گرفتن، به خودرو شتابهای ناگهانی میدهد، و در مجموع عملکرد بهتر با خطای کمتر نسبت به گیربکس دستی مدلهای پایینتر سری 2. TT نیز با گیربکس شش سرعتهٔ دو کلاچهٔ S-tronic آئودی در دسترس است و این گیربکس با وجود شش دنده، هرگز برای پرتاب کردن TT و یک عملکرد دقیق و مثبت شرمنده نمیشود.
آئودی با دو پکیج اسپرت و تنظیمات موسوم به S-line ارائه میشود و رینگهای استاندارد 18 اینچی آن در خودرویی با این ابعاد کوچک جلب توجه میکند. از طرفی در آن سوی دیگر میدان حریف در صورت درخواست مشتری لباس کاملی موسوم به M Package مخصوص 225d بر تن میکند. اما با این پکیج شما در کابین این خودرو ضربات بیشتری دریافت میکنید هر چند که رینگها تنها 17 اینچ اندازه دارند که طراحی چشمنواز آنها با کالیپرهای آبی رنگ ترمزهای سفارشی M Power، کامل میشود.
اگر قد بلند هستید، بیامو با فضایی بیشتر خودروی دلپذیرتری برای شما خواهد بود؛ با فضاسازیهایی در عقب؛ که البته اگر افراد بالغ در عقب آن بنشینند، احساس میکنند که نیرویی در حال فشار دادن پاهای آنها است.
باید بگوییم که هر دو خودرو در امتحان سازگاری با محیطزیست، عملکردی عالی داشته و با سربلندی از آن بیرون آمدهاند؛ که از اصلیترین دلایل آن، دیزلی بودن دو خودرو است. آئودی با موتور دیزلی TDI خود، طبق ادعای سازنده، در هر کیلومتر 110 گرم CO2 تولید میکند درحالیکه این عدد برای بیامو، 124 گرم است.
TT جدید خودروی خوبی است و با کابینی فانتزی و با زیبایی خاص و شیطنتهای رانندگی، بهطور کلی شما را از خود راضی نگه میدارد؛ اما متأسفانه در تجربههای رانندگی طولانی، سرد و خستهکننده است. و اگر شما واقعاً یک کوپهٔ سرگرمکنندهٔ همهچیزتمام میخواهید، بیامو 225d نهتنها بهترین کوپهٔ دیزلی است، بلکه بهترین مدل سری 2 است.