انتخاب نام مناسب برای یک محصول، یکی از موارد اساسی در فروش آن است و خودروسازان نیز این مسئله را که به اصطلاح برندینگ نامیده میشود، کاملاً مدّنظر قرار میدهند. نام یک خودرو، اگرچه عامل تأثیرگذار کامل در بالا کشیدن یا سقوط یک مدل در بازار خودرو نیست، ولی در عین حال میتواند باعث ماندگاری یک محصول در اذهان عمومی شود. نامهایی مانند کوروت، موستانگ، کمری و سری ۳ را در نظر بگیرید که همگی بر اساس استراتژیهای کمپانی مربوطه نامگذاری شدهاند. البته چنین تصمیمهایی در پشت درهای بسته انجام میگیرد. این که بعضی خودروهای مشهور کنونی، میتوانستند دارای نام دیگری در بازار باشند، در نوع خود جالب است. مثلاً فورد موستانگ را در نظر بگیرید که اولین بار میخواست با نام «تاندربرد II و تورینو» به بازار وارد شود. در واقع اگر برخی دخالتها از طرف دیگر طراحان و برنامهریزها نبود، بازار کنونی اتومبیل در جهان نامهای معروفی مانند موستانگ یا فورد فیوژن را در خود نداشت.
اگر کمپانی فورد، نظر خود را تغییر نمیداد، شاید در مقطع کنونی، خودرویی با نام فورد فیوچرا، به عنوان پرفروشترین سدان خانوادگی در امریکای شمالی شناخته میشد. ولی در واقعیت، فورد فیوچرا با عنوان فورد فیوژن معرفی شد.
فیوچرا عنوانی بود که اولین بار برای یک خودروی کانسپت لینکلن در سال ۱۹۵۵ به کار رفت. از آنجا که این کانسپت، بعدها به تولید انبوه رسید، مدل فیوچرا تبدیل به یکی از خودروهای ریشهدار و مشهور شد. این خودروی نمایشی، بعدها به نام بتموبیل شناخته شد؛ زیرا شخصیت بتمن در سریالی که به همین نام در دهه ۶۰ میلادی از تلویزیون پخش میشد، از این مدل خودرو، به عنوان بتموبیل خود استفاده میکرد. پنجاه سال بعد، فورد تصمیم گرفت تا دوباره این مدل را احیا کرده و با نام فیوچرا به امریکا و کانادا معرفی کند. فورد فیوچرا از سال ۱۹۶۲، نامی شناخته شده در استرالیا بود و همه چیز آماده بود تا فورد، مدل جدید خود، فیوچرا را به بازار معرفی کند. امّا گروه خدماتی پپ بویز (Pep Boys) که این نام را برای فروشگاههای تایر خود به کار میبردند و بنابراین امتیاز این نام تجاری متعلق به آنها بود. بنابراین، فورد، برندی جایگزین برای یک خودرو با کاربریهای گوناگون پیدا کرد و فورد فیوژن در سال ۲۰۰۵ متولد شد؛ یک سدان چهار در که بایستی فورد فیوچرا نام میگرفت. فورد فیوژن در سال ۲۰۱۲، سومین خودروی پرفروش در بین محصولات فورد بود.
داتسون 240Z یکی از ریسکهای کمپانی نیسان در بازار امریکا بود. در دهه ۷۰ میلادی، بسیاری از خودروهای ژاپنی که به امریکا وارد میشد، شامل کشندههای سبک و خودروهای با صرفه اقتصادی بود و معرفی 240Z در آن، برخلاف سیاستهای جاری داتسون بود. امّا در عینحال، این خودروی اسپورتی زیبا که قرار بود با برند «فیرلیدی» به بازار بیاید، به سرعت مورد استقبال رانندگان امریکایی قرار گرفت.
در حالی که خودروی فیرلیدی Z در ژاپن کاملاً شناخته شده بود، کمپانی نیسان، نمونه خودروهای داتسون اسپورتی جدید خود را به شاخه ایالات متحده نیسان فرستاد. رئیس بخش ایالات متحده نیسان، یوکوتا تاکایاما که به لقب «مستر کِی» مشهور بود، با این نام، زیاد موافق نبود و تنها چند روز قبل از ورود فیرلیدی به نمایشگاهها، نام آن تغییر یافت. برچسبی با معنای «خانم زیبا» چیزی نبود که مستر کی اجازه چسبیدن آن را به خودروهای خود بدهد و بر این اساس، برچسب سادهتر 240Z با عنوان Legacy به معنای «میراث» جایگزین آن شد. امروزه، حتی تصور اینکه رانندگان اهل امریکا، به دنبال یک خودروی اسپورت با نام «فیرلیدی» باشند نیز مشکل است.
زمانی که دوج در سال ۲۰۱۳، خودروی کامپکت جدید خود را بر اساس پلتفرم فیات با نام «دارت» عرضه کرد، کاملاً به گذشتهی خود اطمینان داشت و ارتباط مناسبی با آن برقرار کرده بود. مدل دوج دارت، اولین بار بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۶ تولید میشد. البته برخی خودروهای مکزیکی کرایسلر در دهه ۸۰ میلادی نیز از نام دارت استفاده میکردند.
با اینحال، وقتی اولین بار دوج دارت میخواست به بازار وارد شود، خودروسازان کرایسلر، وسواس عجیبی در انتخاب نام آن به خرج دادند. در حالی که این خودرو در حال توسعه مراحل طراحی خود در کمپانی کرایسلر بود، مسئولان کرایسلر اعتقاد داشتند که این خودرو باید با نام زیپ عرضه شود. عنوان زیپ پس از مطالعاتی که در بازار انجام گرفته بود و سادگی استفاده از آن، انتخاب شده بود. امّا عنوان خودروهایی مانند فورد ادسل (Edsel) نیز با مطالعات گسترده بازار انجام شده بود. در نهایت، عنوان دوج دارت برای این خودرو انتخاب شد و بیشترین سهم را در این میان، حرف D در اول نام Dart داشت.
برای رقابت با فورد موستانگ، خودرویی که در میانههای دهه ۶۰ میلادی به موفقیت بینظیر دست یافته بود، بخشهای شورولت و پونتیاک از جنرال موتورز نیز دست به دست هم دادند تا خودروی دو در خود را برای رانندههای جوان آماده کنند.
شورولت، چند ماه قبل از عرضه این خودرو، از آن با نام پنتر (یوزپلنگ) یاد کرد. امّا در یک حرکت زیرکانه و اقتصادی، در کنفرانس خبری خود، خبر از ملاقات خود با «جامعه ریشهکن کردن حضور یوزپلنگها در دنیای اتومبیلها»، SEPAW، داد. در نهایت، این کنفرانس خبری که در سال ۱۹۶۶ برگزار شد، مدل کامارو را معرفی کرد. البته با اینکه شورولت پنتر، هیچگاه به خط تولید خودروسازی وارد نشد، امّا گروه تیونینگ SLP در تعداد محدودی از کامارو، از طراحیهای پنتر استفاده کرده است.
پنجاه سال از تولد پورشه ۹۱۱ میگذرد و این خودرو، در واقع، داستانی هیجانانگیزی از یک خودروی اسپورت کلاسیک است. طراحان این خودروی اسپورت آلمانی، نام مدل جدید خود را ۹۰۱ گذاشتند و سال ۱۹۶۳، نمایشگاه بینالمللی اتومبیل فرانکفورت، جایی بود که پورشه ۹۰۱، توجه بسیاری را برانگیخت. با وجود واکنشهای مثبتی که به مدل جدید پورشه نشان داده شد، این موضوع به مذاق پژو، خودروساز فرانسوی، خوش نیامد و با کمال تعجب، اعلام کرد که امتیاز برندی که در آن عدد سه رقمی با رقم میانی «صفر» باشد، متعلق به پژو است.
یک سال پس از نمایشگاه فرانکفورت، خودروی اسپورت، به صورت رسمی با نام پورشه ۹۱۱ وارد چرخه تولید شد. تعداد پورشههای ۹۰۱ تولید شده، ۸۲ عدد بود که نتوانست به بازار عمومی راهی پیدا کند.